مرا عشق تو در پیری جوان کرد
دلم را در غریبی شادمان کرد

شعرها و سروده ها و اشعار نادر نادرپورنادر نادر پور » گزیده اشعار

مرا عشق تو در پیری جوان کرد
دلم را در غریبی شادمان کرد

به آفاق شبم رنگ سحر داد
مرا آیینه دار آسمان کرد

خوشا مھری که چون در من درخشید
جھان را با من از نو مھربان کرد

خوشا نوری که چون در اشک من تافت
نگاهم را پر از رنگین کمان کرد

هزاران یاد خودش را در هم آمیخت
مرا گنجینه‌ی یاد جھان کرد

غم تلخ مرا از دل به در برد
تب شوق تو را در من روان کرد

وزان تب، آتشی پنھان برافروخت
که شادی را به جانم ارمغان کرد

مرا با چون تویی هم‌آشیان ساخت
تو را با چون منی همداستان کرد

گواهی بھتر از حافظ ندارم
که قولش این غزل را جاودان کرد

شب تنھایی ام در قصد جان بود
خیالت لطف‌ھای بیکران کرد

خوشا نوری که چون در اشک من تافت/مرا عشق تو در پیری جوان کرد

مرا عشق تو در پیری جوان کرد
دلم را در غریبی شادمان کرد

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2448

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند