” عشق! ای بهار مستتر! ای آنکه در چمن
هر گل نشانه ایست، توی بی نشانه را “

اشعار حسین منزویحسین منزوی :

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را
غرق شکوفه می کنی ای عشق! خانه را

با سرخ گل بگوی که تیغی به من دهد
تیغی چنان که بگسلد این تازیانه را

هر میوه باغ و باغ بهاری شود اگر
تأئید تو به بار رساند جوانه را

کوچکترین نسیمت اگر یاریم کند
طی می کنم خزان بزرگ زمانه را

با اشکم آب دادم و با نورت آفتاب
وقتی دلم به یاد تو افشاند دانه را

ای عشق! ما که با تو کناری گرفته ایم
سر سبز و پر شکوفه بدار این کرانه را

با دست خود به شاخه ببندش وگرنه باز
توفان ز جای می کند این آشیانه را

عشق! ای بهار مستتر! ای آنکه در چمن
هر گل نشانه ایست، توی بی نشانه را

من هم غزلسرای بهارم چو بلبلان
با گل اگرچه زمزمه کردم ترانه را

من عاشق خود توام ای عشق و هر زمان
نامی زنانه بر تو نهادم بهانه را…

گل محمدی صورتی

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2622

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند