ای خون اصیلت به شتک‌ها زغدیران
افکنده شرف‌ها به بلندای دلیران

حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران

اشعار حسین منزویحسین منزوی » گزیده اشعار

ای خون اصیلت به شتک‌ها زغدیران
افکنده شرف‌ها به بلندای دلیران

جاری شده از کرب و بلا آمده آنگاه
آمیخته با خون سیاووش درایران

تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید در اندیشه خورشید ضمیران

ای جوهر سر داری سر های بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران

خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران

آن‌شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران

وآن روز که با بیرقی ازیک تن بی سر
تا شام شدی قافله سالاراسیران

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران

تا اندکی از حق سخن را بگذارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران

حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران

عکس درخت قرمز

عکس گل سرخ

حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2697

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند