راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطلِ گران توان زد

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

اشعار حافظ شیرازیحافظ ،‌ غزلیات (غزل ۱۵۴)

راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد
شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد

بر آستانِ جانان گر سر توان نهادن
گلبانگِ سربلندی بر آسمان توان زد

قَدِّ خمیدهٔ ما سهلت نماید اما
بر چشمِ دشمنان تیر، از این کمان توان زد

در خانقه نگنجد اسرارِ عشقبازی
جامِ میِ مُغانه هم با مُغان توان زد

درویش را نباشد برگِ سرایِ سلطان
ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اهلِ نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داوِ اول بر نقدِ جان توان زد

گر دولتِ وصالت خواهد دری گشودن
سرها بدین تَخَیُّل بر آستان توان زد

عشق و شباب و رندی مجموعهٔ مراد است
چون جمع شد معانی گویِ بیان توان زد

شد رهزنِ سلامت زلفِ تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

حافظ به حَقِّ قرآن کز شِید و زرق بازآی
باشد که گویِ عیشی در این جهان توان زد

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

غزل ۱۵۴ حافظ را زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان در آلبوم آستان جانان در قطعه‌ی ۶ آن با عنوان «تصنیف آستان جانان» اجراء کرده است. می‌توانید آهنگ آستان جانان استاد شجریان را از حرف‌محبت بشنوید و یا دریافت کنید.

دانلود تصنیف آستان جانان استاد شجریان

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=45584

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند