قصیده مهدی اخوان ثالث در مورد امام رضا علیه السلام

او خود درباره این قصیده چنین میگوید:
در فروردین ١٣۶٧ به زادبوم خود، توس (مشهد) رفته بودم، بیمارگونه و گریزان از بمب و موشک جنگ تحمیلی، و مدتها بود شعری نگفته بودم؛ اما به محض سکونت و سکون یافتن در مشهد، این قصیده به خاطرم خطور کرد.

اشعار مهدی اخوان ثالثمهدی اخوان ثالث ، گزیده قصاید

آمد نسیم صبا، پیش از سپیده دمان
تا بسترد، ببرد، از دل ظلام غمان

چون فرودین زبهشت آید غمان برود
گر هست شیر ژیان، ور هست پیل دمان

پارینه برف بزرگ، کوچد زشهر و زدشت
تا مأمنى طلبد، از کوه امن و امان

بنگر به کوه و ببین، کز برف و سنگ سیاه
بنشسته نور یقین، بر جاى جاى گمان

خوشّانشید خروس، کاید زهر سوى توس
خوشّا پرستوى جلد، خوشّا همین و همان

پوشیده سبز و کشد، سرزى سپهر بلند
عشن برهنه که بود، عریان و زار و خمان

آن کوه و دامنه بین، وان سبزه هاى خوشاب
سایى سحاب شتاب، چون گله هاى رمان

آهو بزاد و برست، از جور سرد شتا
نک بنگرش به چمن، با بره شاه و چمان
***
از رى زمهلک جنگ، جستم به مأمن توس
در زاد بوم خودم، بهتر امان و ضمان

در ظل بوالحسنم، هشتم امام همام
حبل المتین درش ملجاى معتصمان

همنام و نسل على، آن برتر ازلى
سالار لم یزلى، زو محترم حرمان

توس است و صبح بهار، من زائرى سفرى
در باغ پیر بزرگ، با یک دو همقدمان

شهنامه گوى شگرف، ابرو چو مو شده برف
فردوسى آن یم ژرف، دیهیم محتشمان

معمار جان و روان، ایران از او به توان
کاخش کتاب بزرگ، ستوارتر هِرمان

گیتى از او به شگفت، کاین فره از که گرفت؟
دلتنگ از او عربان، دلشاد از او عجمان

سرشار نور و نوید، گوید به فرّ امید:
ایرانى، اى سره مرد، یأس از درون برمان

دل خیز و یکدله کن، یأسف واسف یله کن
بردار گرز و سپر، بر گیر تیر و کمان

صدام چون بره اى، بدبخت و مسخره اى ست
اى شرزه شیر دلیر، او را بدّر و ممان

دیگر زپا منشین در هر زمان و زمین
دشمن به جا بنشان، در هر زمین و زمان

اندیشه یکسره کن، نقد روان سره کن
بگذر زکوه و دره، منگر به بیش و کمان

اى خفته، خیز و بگو یک ره دگر چو “امید”
آمد نسیم صبا، پیش از سپید دمان

مهدی اخوان ثالث

حرم امام رضا علیه السلام

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=5034

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند