دل فسرده من همچو طالع منحوس
چنان نخفته که خیزد ز جا ببانگ خروس

شعر در مدح امام رضا (ع) - به مناسبت شهادت

چه از مدینه خور آساسوی خراسان رفت
فتاد مشرق و مغرب به ناله و افسوس

اشعار آیت الله غروی اصفهانی - آیت الله کمپانیآیت الله محمد حسین غروى اصفهانى » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی

در مدح و سوگ امام ابى الحسن الرضا علیه السلام

دل فسرده من همچو طالع منحوس
چنان نخفته که خیزد ز جا ببانگ خروس

دلی که عکس جمال ازل بدی ز اول
در آخر آمده از شوری عمل معکوس

دلى که بود خود آئینه تجلى ، شد
ز زنگ معصیت و سیر قهقرى منکوس

دلى که طائر قدس است و ز آشیان جلال
ز بهر دانه در این خاکدان بود محبوس

ز لوح دل نتوان زنگ معصیت بردن
مگر بسودن بر خاک آستانه طوس

مطاف عالم اسلام و کعبه ایمان
حریم محترم قدس حضرت قدوس

یگانه روض مقدس که هفت گنبد چرخ
بر آستان رفیعش زند هزاران بوس

مقام عالى شاهى که در زمین و زمان
ببام عرش معلى بسلطنت زده کوس

امیر علوى و سفلى ز ملک تا ملکوت
ملیک حق و ملک ، مالک عقول و نفوس

رضا نبى و وصى را سلاله نامى
خداى عز و جل را بزرگتر ناموس

ملک ستاده پى خدمتش على الاقدام
بجان و دل خط فرمان نهاده فوق روؤ س

غلام حکمت و راءیش دو صد ارسطالیس
مریض دار شفایش هزار بطلمیوس

چه از مدینه خور آساسوى خراسان رفت
فتاد مشرق و مغرب به ناله و افسوس

خیانتى که ز مامون بروز کرد نکرد
بهیچ بنده یزدان پرست هیچ مجوس

اگر چه داشت از آن بى وفا ولایت عهد
ولیک بود بر او ملک طوس همچو خنوس

بدشت غربت اگر زهر خورد و جان بسپرد
ولى بجذبه انس خداى شده مانوس

چه شمع ، گرم تجلاى شاهد وحدت
که شهد بود بر او زهر آن کفور یؤوس

چه شاهد آیدت از در بشاخ گل منگر
چه شمع انجمن آمد خموش شد فانوس

بآفتاب حقیقت شعاع سان پیوست
که از سموم بلا سوخت جان شمس شموس

ز دست زاغ سیه زهر خورد از انگور
ز شوق ، جلوه مستانه کرد چون طاوس

فتاد مشرق و مغرب به ناله و افسوس

عکس با کیفیت از حرم امام رضا (ع)

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=8125

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند