بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز
هر چه غصه بود آمد دلخراش و سینه گداز
یا که کاروان حجاز
در حریم محرم راز

آیت الله غروی اصفهانی (کمپانی)

آیت الله غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی

شعر زبان حال حضرت زینب کبری(س) با برادر عزیزش (فی الاربعین)

بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز
هر چه غصه بود آمد دلخراش و سینه گداز
یا که کاروان حجاز
در حریم محرم راز

بود شور رستاخیز یا نواى غمزد گان
هر دلى ز غم لبریز داد راز و نیاز
حلقه ستم زده گان
با شه غریب نواز

نو گلى چه غنچه شکفت نغمه زد چه بلبل زار
با پدر بزارى گفت کامده بسوز و گداز
زار همچو مرغ هزار
پروریده تو بناز

خار پاى ما بنگر خوارى اسیران بین
چون کبوتر بى پر غرقه خون ز پنجه باز
حال دستگیران بین
نیمه جان زرنج دراز

بانوان دل بریان در کمند اهل ستم
روى اشتر عریان نه عمارى و نه جهاز
زیر بند اهل ستم
صبح و شام در تک و تاز

کودکان خونین دل همچو گوى سرگشته
دشمنان سنگین دل هر یک از نشیب و فراز
یا چه بخت برگشته
همچو تیر خورده گراز

شام ماتم ما بود صبح عید مردم شام
مرکز تماشا بود بانوان میر حجاز
آه از آن گروه لئام
با نقاره و دف و ساز

از یزید و آن محفل دل لبالب خون است
ما غمین و او خوشدل ، او بتخت زر بفراز
دیده رود جیحون است
ما چه سیم دردم گاز

کعبه را شکست افتاد ز انچه رفت بر سر تو
دست بت پرست افتاد قبله دعا و نماز
زانچه دید گوهر تو
مفتقر بسوز و بساز

بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز هر چه غصه بود آمد دلخراش و سینه گداز یا که کاروان حجاز در حریم محرم راز

شعر زبان حال حضرت زینب (س) با برادر عزیزش امام حسین(ع) را محسن حسن زاده در سال ۱۳۷۵ به صورت تک‌خوانی و در دستگاه افشاری به صورت مرثیه با عنوان شام ماتم اربعین اجراء کرده است.

دانلود مداحی شام ماتم اربعین محسن حسن زاده

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2893

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند