عرفی شیرازی: “ای متاع درد در بازار جان انداخته”
ای متاع درد در بازار جان انداخته گوهر هر سود در جیب زیان انداخته عرفی شیرازی » قصیدهها (قصیده ۱) ای متاع درد در بازار جان انداخته گوهر هر سود...
ای متاع درد در بازار جان انداخته گوهر هر سود در جیب زیان انداخته عرفی شیرازی » قصیدهها (قصیده ۱) ای متاع درد در بازار جان انداخته گوهر هر سود...
"نی مهر دوست دارم، نی کین دشمنان را یک طور دوست دارم بی مهر و مهربان را" "آوارگیست رهبر در وادی محبت توفان بود معلم دریای بی کران را" عرفی...
"دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز آب فرصت رفت و مشتاق لب جویم هنوز" عرفی شیرازی ، غزلیات دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز آب فرصت...
"گشتم اندر دل خوبان، همه خوبان خودند همه دل در شکن زلف پریشان خودند" عرفی شیرازی ، غزلیات گشتم اندر دل خوبان، همه خوبان خودند همه دل در شکن زلف...
"آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل در دامنش آویز که با وی خبری هست" عرفی شیرازی ، گزیده اشعار گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست...
"گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست تا ریشه در آب است امید ثمری هست" "آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل در دامنش آویز که با...
در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ "دگر هیچ" غزلی از جمال الدین عرفی شیرازی ماییم و شب تار...
حیران شدگان تو به خورشید قیامت آسودگی سایهٔ دیوار فروشند ما معتکف گوشه تنهایی خویشیم آن کعبه روانند که رفتار فروشند با آن که یقین است که در گلشن فردوس...