من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

هرکه دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
برده در باغی و به یاد منش آزاد کنید

گر شد از جور شما خانه ی موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید

آشیان من بی چاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید

عکس نوشته شعر من نگویم که مرا از قفس آزاد کنیدملک الشعرای بهار »شعر شکر آزادی:

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

فصل گل میگذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید

یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان
چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنید

هرکه دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
برده در باغی و به یاد منش آزاد کنید

آشیان من بی چاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید

بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین
خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید

جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید

گر شد از جور شما خانه ی موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید

کنج ویرانه ی زندان شد اگر سهم بهار
شکر آزادی و آن گنج خداداد کنید

عکس قفس زیبا

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2127

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند