“این قدر بر این پیکر تفتیده متازید!
سوگند که ایران من است این، وطن است این”

اشعار سعید بیابانکی شاعرسعید بیابانکى ، گزیده اشعار

شعر ایران من

پیچایی گیسوی شکن در شکن است این؟
یا مطلع پیچیده‌ی شب‌های من است این؟

زیر قدم رهگذران له نشود …آی
دل نیست که آلاله‌ی خونین کفن است این

نم نم بچشان بوسه‌ی خود را به لبانم
گیرایی بی‌حدّ شراب کهن است این

بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
دلچسب‌ترین شیوه‌ی جان باختن است این

بنشین به تماشای فرو ریختن من
دل… نه! به خدا خانه‌ی ویران من است این

ارزان مفروشید رفیقان! سر ما را
زنهار! مگر یوسف بی‌پیرهن است این؟

سُم کوفته پاییز بر این دشت و گذشته است
انگار نه انگار گل است این، چمن است این

این قدر بر این پیکر تفتیده متازید!
سوگند که ایران من است این، وطن است این …

بیچایی گیسوی شکن در شکن - شعر ایران من - این قدر بر این پیکر تفتیده متازید

اینقدر بر این پیکر تفتیده متازید - پیچایی گیسوی شکن در شکن است این؟

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=6732

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند