دسته : شيخ بهايى

شیخ بهایی (بهاءالدین محمد بن حسین عاملی) شاعر، حکیم، علامه فقیه، عارف، منجم، ریاضی دان و دانشمند ایرانی عرب‌تبار؛ متولد ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک لبنان و درگذشته در شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان است. از شیخ بهایی حدود ۹۵ جلد کتاب و رساله در حوزه های مختلف به یادگار مانده است.

شیخ بهایى: “خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن”

“خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن” * ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتن آستین این ژنده، می‌کند گریبانی * زاهدی به میخانه، سرخ روز می‌دیدم گفتمش: مبارک باد بر تو این مسلمانی زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرم می‌نهم پریشانی بر سر پریشانی * خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن! پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شاید بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی * شیخ بهایی ، دیوان اشعار ، غزلیات ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟ ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیم حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتن آستین این ژنده، می‌کند گریبانی...

05:004

شیخ بهایى:”در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد       ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار”

"در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار" * در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار هر...

03:00

شیخ بهایى:”یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق ، دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند”

"یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند"   آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند...

02:00