خاقانی: “سر به عدم درنه و یاران طلب بوی وفا خواهی ازیشان طلب”
"سر به عدم درنه و ياران طلب بوی وفا خواهی ازيشان طلب" خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل شماره ۱۳) سر به عدم درنه و ياران طلب بوی وفا...
"سر به عدم درنه و ياران طلب بوی وفا خواهی ازيشان طلب" خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل شماره ۱۳) سر به عدم درنه و ياران طلب بوی وفا...
"گوئیکهنگونکردهستایوانِفلکوشرا حکمِفلکِگردان؟یاحکمِفلکگردان؟" * هان! ایدلِعبرتبین! ازدیدهعبرکن! هان! ایوانِمدائنراآیینهیعبرتدان! یکرهزِلبِدجلهمنزلبهمدائنکن وَزدیدهدُوُمدجلهبرخاکِمدائنران * گهگهبهزبانِاشکآوازدهایوانرا تابوکهبهگوشِدلپاسخشنویزایوان دندانهیهرقصریپندیدهداَتنونو پندِسرِدندانهبشنوزِبنِدندان * آری! چهعجبداری؟کاندرچمنِگیتی جغداستپیِبلبل؛نوحهستپیِالحان مابارگهِدادیماینرفتستمبرما برقصرِستمکارانتاخودچهرسدخذلان * گوئیکهنگونکردهستایوانِفلکوشرا حکمِفلکِگردان؟یاحکمِفلکگردان؟ بردیدهیمنخندیکاینجازِچهمیگرید! خندندبرآندیدهکاینجانشودگریان * "هنگامعبورازمداینودیدنطاقکسری" خاقانی،دیواناشعار،قصاید هان!...
"خیز تا رخت دل براندازیم" خیز تا رخت دل براندازیم وز پی نیکوئی سر اندازیم با حریفان درد مهرهٔ مهر بر بساط قلندر اندازیم دین و دنیا حجاب همت ماست...
بجای من که بر عهد تو ماندم ز بدعهدی چه ماندت تا نکردی مگر لطفی که از تو چشم دارم در آن عالم کنی، کاینجا نکردی کجا یک وعدهام دادی...
کاشکی جز تو کسی داشتمی یا به تو دسترسی داشتمی یا در این غم که مرا هر دم هست همدم خویش کسی داشتمی کی غمم بودی اگر در غم تو...
من ندانستم که عشق این رنگ داشت وز جهان با جان من آهنــــــــگ داشت خاقانی من ندانستم که عشق این رنگ داشت وز جهان با جان من آهنــــــــگ داشت دسـته...
" هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان " " ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما بر قصر ستمکاران...
" جاهل آسوده، فاضل اندر رنج فضل مجهول و جهل معتبر است " " قلم بخت من شکسته سر است موی در سر ز طالع هنر است " خاقانی »...