رهی معیری: “دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم”
" دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلی از گریهٔ بی حاصلم؟ " رهی معیری » غزلیات » جلد چهارم شعر...
" دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلی از گریهٔ بی حاصلم؟ " رهی معیری » غزلیات » جلد چهارم شعر...
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام رهی معیری » غزلها (جلد چهارم) شعر حاصل عمر بس که جفا ز خار و...
تصنیف دل سوخته اثری است از آلبوم باد نوبهاری که با صدای استاد غلامحسین بنان که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است. تنظیم کننده این قطعه روحالله خالقی، آهنگساز عبدالحسین...
"چون زلف توام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی" "من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری...
"اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام خارم ولی به سایهٔ گل آرمیدهام" "موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریدهام" رهی معیری ، غزلها ،...
"بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم" * از نعره مستانه ما چرخ پر آواست جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم از ساغر خونین شفق باده ننوشیم وز...
"اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام خارم ولی به سایه گل آرمیدهام" * “موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریدهام” * من جلوه شباب...
"طمع به خاک فرو می برد حریصان را ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید" * سیاهکاری ما کم نشد ز موی سپید به ترک خواب نگفتیم و صبحدم...
"ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم" * از ساغر خونین شفق باده ننوشیم وز سفره رنگین فلک لقمه نگیریم بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند آیینه صبحیم و غباری نپذیریم...
“کج نهادان را ز کس باور نیاید حرف راست” "دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید" ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا سوختم خار تعلق...
"مستان خرابات ز خود بی خبرند" رهی معیری ، رباعیها مستان خرابات ز خود بی خبرند جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند ای زاهد خودپرست باما منشین مستان دگرند...
"در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم" در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم...
"دل اگر از من گریزد وای من غم اگر از دل گریزد وای دل" همچو موجم یک نفس آرام نیست بسکه طوفان زا بود دریای دل دل اگر از...
"سوخت در انتظار تو جان به لب رسیدهام" بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیدهام همچو نسیم از این چمن پای برون کشیدهام شمع طرب ز...
"گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم" در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم در...