سلمان ساوجی:“ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد”
“ ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد ” “ هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید ” *** ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد در هیچ...
“ ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد ” “ هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید ” *** ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد در هیچ...
"بر سر مردان، بلای عشق بسیار آمده ست" تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست بیتو گرمی خوردهام، در سینهام خون...
ما را بجز خيالت، فکــری دگر نباشد در هیچ سر خیالی، زين خوبتر نباشد کی شبروان کویت آرند ره به سویت عکســـی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد مـــا با...
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست یعنی او نیز هم از...
سلمان ساوجی: هر سینه کجا محرم اسرار تو باشد؟ هر دیده کجا لایق دیدار تو باشد؟ مستان دل اغیار چه لازم که درین عهد هر جای که قلبی است به...
خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. وی ابتدا در خدمت خواجه غیاث الدین محمد...