“جان من جان تو جانت جان من
هیچ دیدستی دو جان در یک بدن

ای تن ار بی‌او به صد جان زنده‌ای
جان طلب کن جان و لاف تن مزن”

کلیه اشعار مولویمولوی » دیوان اشعار » غزلیات

جان من جان تو جانت جان من
هیچ دیدستی دو جان در یک بدن

ای تن ار بی‌او به صد جان زنده‌ای
جان طلب کن جان و لاف تن مزن

دل از این جان برکن و بر وی بنه
ز آنک از این جانی نیاید جان مکن

از قل الروح امر ربی فهم شد
شرح جان ای جان نیاید در دهندو پروانه عاشق

ای تن ار بی‌او به صد جان زنده‌ای

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1524

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند