مولوی:”حلقهٔ کوران به چه کار اندرید دیدبان را در میانه آورید”
حلقهٔ کوران به چه کار اندرید دیدبان را در میانه آورید دامن او گیر کاو دادت عصا در نگر کادم چهها دید از عصا معجزهٔ موسی و احمد را نگر...
حلقهٔ کوران به چه کار اندرید دیدبان را در میانه آورید دامن او گیر کاو دادت عصا در نگر کادم چهها دید از عصا معجزهٔ موسی و احمد را نگر...
"تا نباشد راست کی باشد دروغ آن دروغ از راست میگیرد فروغ بر امید راست کژ را میخرند زهر در قندی رود آنگه خورند" مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر...
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۶۹۸) ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم...
و کارهای عالم بدین سان میرود، نبینی صلح و دوستیِ بهار را در آغاز؟ مولوی ، فیه ما فیه و کارهای عالَم بدین سان میرود، نبینی صلح و دوستیِ بهار...
دید موسی یک شبانی را براه کو همیگفت ای گزیننده اله مولوی » مثنوی معنوی » دفتر دوم (بخش ۳۵) داستان انکار کردن موسی (ع) بر مناجات شبان دید موسی...
هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند ساقیانند که انگور نمیافشارند مولوی...
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۱۶۲) تو...
"ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا" مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۴۷) ای...
.بسمه تبارک و تقدس و تعالی در روزگاری که: -اندیشه بشر در ورطه ایسم های مدعی غربی و شرقی ، به بن بست نشسته است؛ - وتجربه زیسته او در...
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۲۲۱۵) گر رود...
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۴۴۱) بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب...
من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا تعلیم گیرد ذرهها زان آفتاب خوش لقا صد ذرگی دلربا...
هله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟ مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (۷۶۵) هلِه نومید نباشی که تو را یار براند...
"آن کس که به دست، جام دارد سلطانیِ جَم، مُدام دارد" "ذکر رخ و زلف تو دلم را وردیست که صبح و شام دارد" حافظ ، غزلیات (غزل ۱۱۸) آن...
"ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما" مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۴۸) ماه درست را ببین کو بشکست...