” چند باشی ز معاصی مزه کش؟
توبه هم بی‌مزه‌ای نیست، بچش! “

اشعار عبد الرحمن جامی - عبدالرحمن جامیجامی » هفت اورنگ » سبحه الابرار

شعر جامی در مقام توبه

ای رقم کردهٔ تو حرف گناه!
نامهٔ عمرت ازین حرف سیاه!

وای اگر عهد بقا پشت دهد
مرگ بر حرف تو انگشت نهد

گسترد دست اجل مهد فراق
وز فزع ساق تو پیچد بر ساق

دوستان نغمهٔ غم ساز کنند
دشمنان خرمی آغاز کنند

وارثان حلقه به گرد سر تو
حلقه‌کوبان ز طمع بر در تو

از برون سو به تو گریان نگرند
وز درون خرم وخندان نگرند

هیچ تن را سر سودای تو نه!
هیچ کس را غم فردای تو نه!

پیش از آن کیدت این واقعه پیش
به که از توبه کنی چارهٔ خویش

دامن از نفس و هوا در چینی
پس زانوی وفا بنشینی

هر چه بد باشد از آن بازآیی
عقد اصرار ز دل بگشایی

ز آنچه بگذشت پشیمان باشی
اشک اندوه ز مژگان پاشی

ره به سر حد خطا کم سپری
سوی اقلیم جفا کم گذری

چند باشی ز معاصی مزه کش؟
توبه هم بی‌مزه‌ای نیست، بچش!

ملک، از عصمت عصیان پاک است
دیو، کافرمنش و بی‌باک است

نکند طبع ملک میل گناه
ناید از توبه گری دیو به راه

چهره پر گرد کن از خاک نیاز!
مژه از خون جگر رنگین ساز!

جامهٔ خود چو فلک‌زن در نیل!
به درون شعله فکن چون قندیل!

ز آتش دل شده‌ام گرم نفس
در گنه‌سوزی‌ام این آتش بس!

هفت اورنگ جامی - سبحه الابرار - در مقام توبه

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1723

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند