دلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادی‌ها
خوشا! آن دردمندی‌های عشق و نامرادی‌ها

اشعار هلالی جغتاییهلالی جغتایی » غزلیات (غزل ۳۶)

دلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادی‌ها
خوشا! آن دردمندی‌های عشق و نامرادی‌ها

من و مجنون دو مدهوشیم سرگردان به هر وادی
ببین کاخر جنون انداخت ما را در چه وادی‌ها

دل من جا گرفت از اعتقاد پاک در کویش
بلی، آخر به جایی می‌کشد پاک‌اعتقادی‌ها

چو عمر خود ندارم اعتمادی بر وفای تو
چه عمراست این که من دارم براو خوش اعتمادی‌ها

به خون دل سواد دیده را شستم، زهی حسرت!
که از خطت مرا محروم کرد این بی‌سوادی‌ها

چو گم کردم دل خود را چه سود از ناله و افغان
که نتوان یافت این گم‌گشته را با این منادی‌ها

هلالی، دیگران از وصل او شادند و من غمگین
خوش آنروزی که من هم داشتم ازاین‌گونه شادی‌هادلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادی‌ها

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2211

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند