“بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب”

اشعار استاد شهریار (محمدحسین بهجت)سید محمدحسین بهجت تبریزی (استاد شهریار) ، گزیده دیوان اشعار

شعر نی دمساز

بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب

دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب

همه چیزم زیادی می کند حیف
که یار از این میان کم دارم امشب

چو عصری آمد از در گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب

ندانستم که بوم شام غمگین
به بام روز خرّم دارم امشب

برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب

به دل جشن و عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب

درآمد یار و گفتم دم گرفتیم
دمم رفت و همه غم دارم امشب

به امیدی که گل تا صبحدم هست
به مژگان اشک شبنم دارم امشب

مگر آبستن عیسی است طبعم
که بر دل بار مریم دارم امشب

سر دل کندن از لعل نگارین
عجب نقشی به خاتم دارم امشب

اگر رویین تنی باشم به همّت
غمی همتای رستم دارم امشب

غم دل با که گویم شهریارا
که محرومش ز محرم دارم امشب

شعر بنال ای نی که من غم دارم امشب استاد شهریار استوری

دکلمه شعر بنال ای نی که من غم دارم امشب (شعر نی دمساز)

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=40522

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند