چرخ کجرو نیست, تو کج بینی, ای دور از حقیقت
گر همه کس را نکو خواهی برو خود را نکو کن
ای که مایوس از همه سوئی به سوی عشق رو کن
قبله دلهاست اینجا, هر چه خواهی آرزو کن
ای که مایوس از همه سوئی به سوی عشق رو کن
قبله دلهاست اینجا, هر چه خواهی آرزو کن
تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر, در گفته ما جستجو کن
زرد روئی در میان گلرخان عیب است بر من
روی زردم را به خون ای دیده گاهی شستشو کن
چرخ کجرو نیست, تو کج بینی, ای دور از حقیقت
گر همه کس را نکو خواهی برو خود را نکو کن
چون خیال دوست, من چیزی نشاط آور ندیدم
هر زمان افسرده دل گشتی,نظاما یاد او کن
بدون دیدگاه