“عزم آن دارم که امشب نیم مست”
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهی پندار میباید درید
توبهی زهاد میباید شکست
عطار نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۵۲)
عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهی دردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهی پندار میباید درید
توبهی زهاد میباید شکست
وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بودن آخر پایبست
ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم در سر نشست
تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست
پس چو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست
شعر عزم آن دارم که امشب نیم مست “عطار” را استاد محمدرضا شجریان در آلبوم چاووش ۹ در قطعه شماره ۵ آن با نام ای در میان جانم و جان از تو بیخبر خوانده است. این قطعه شعر در ۹ دقیقه پایانی این قطعه آهنگ است و ما آن را در این بخش جدا کردهایم. میتوانید تصنیف ای درمیان جانم و جان از تو بیخبر را در مطلب (نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب) به صورت کامل بشنوید.
بدون دیدگاه