دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم

کلیه اشعار عطار نیشابوریعطار ، دیوان اشعار ، غزلیات (غزل ۵۷۱)

دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم

هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم

چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
می‌تپد دل در برم می‌سوزدم جان چون کنم

عالمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطره‌ای خون است دل، در زیر طوفان چون کنم

در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند براین ره به پایان چون کنم

چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم

در بن هر موی صد بت بیش می‌بینم عیان
در میان این همه بت عزم ایمان چون کنم

نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده حیران چون کنم

چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش ازین عطار را از خود پریشان چون کنم

دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم

غزل فوق از عطار را زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان در آلبوم ساز خاموش در قطعه شماره ۲ آن با عنوان ساز و آواز دشتی اجراء کرده است. می‌توانید قطعه آهنگ ساز و آواز دشتی از استاد شجریان را از حرف‌محبت گوش کنید و یا دریافت کنید.

دانلود آهنگ ساز و آواز دشتی استاد شجریان (دل ز دستم رفت جان هم)

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=43118

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند