“آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم”

“اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم”

کلیه اشعار مولویمولوی ، دیوان شمس ، غزلیات

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم

آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

آمده‌ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمده‌ام که زر برم زر نبرم خبر برم

گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم

گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود
تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم

آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد
و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم

در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم

اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

مولوى: “اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم”

بخشی از غزل فوق مولوی را زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان در آلبوم در خیال و در قطعه پایانی (شماره ۱۰) آن با عنوان «تصنیف در خیال» اجراء کرده است.

دانلود تصنیف در خیال استاد شجریان

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=30157

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند