“باد می‌رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می‌رفتم.”

اشعار سهراب سپهری - کلیه شعرهای سهراب سپهریسهراب سپهری ، دفتر شعر حجم سبز

شعر پیغام ماهی ها

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب،
آب در حوض نبود.

ماهیان می‌گفتند:
“هیچ تقصیر درختان نیست.”
ظهر دم کرده تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد او را به هوا برد که برد.

به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.
برق از پولک ما رفت که رفت.
ولی آن نور درشت،
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می‌آمد دل او‌، پشت چین‌های تغافل می‌زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی‌ها، حوضشان بی‌آب است.

باد می‌رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می‌رفتم.

شعر پیغام ماهی ها سهراب سپهری-من به سر وقت خدا می‌رفتم

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=40639

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند