بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

“تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار”
تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده است
چرا باید تو بستانی؟

اشعار فریدون مشیریفریدون مشیری ، گزیده اشعار

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی‌ابزار بنیان‌کن
ندارم جز زبانِ دل
دلی لبریزِ از مهر تو ای با دوستی دشمن

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خون‌ریزی است
زبان قهر چنگیزی است
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر! گر که می‌خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان‌کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده است
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلتانی؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با تو ست
ولی حق را ـ برادر جان ـ
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست…

اگر این بار شد وجدان خواب‌آلوده‌ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار…

سروده فوق از فریدون مشیری را زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۸ با عنوان «زبان آتش» اجراء کرده است. تنظیم و آهنگسازی این قطعه با مجید درخشانی بوده است. می‌توانید قطعه «Language of Fire» را از حرف‌محبت بشنوید و یا با پیوند مستقیم دریافت کنید.

دانلود آهنگ تفنگت را زمین بگذار استاد شجریان (زبان آتش)

آهنگ زبان آتش شجریان - تفنگت را زمین بگذار

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=42773

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند