محمدعلی بهمنی: “امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه”
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه محمدعلی بهمنی » دفتر شعر غزل از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب شاید تو می خواهی مرا در کوچهها امشب پشت...
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه محمدعلی بهمنی » دفتر شعر غزل از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب شاید تو می خواهی مرا در کوچهها امشب پشت...
" خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی كه مرا با تو ندید " محمدعلی بهمنی » ما به اندازه هم سهم ز...
" دریا صدا که میزندم وقت کار نیست دیگر مرا به مشغلهای اختیار نیست " محمدعلى بهمنى: شعر دریا محمدعلی بهمنی دریا صدا که میزندم وقت کار نیست دیگر مرا...
"من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس كه روزها را با شب شرمده بودم" " در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی بجای خورشید من زخم...
در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست محمدعلی بهمنی » گزیده اشعار در این زمانهی بی های و هوی...
نیستی شاعر که تا معنای حافظ را بدانی محمدعلى بهمنى » گزیده اشعار تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جانم با خزانت نیز خواهم ساخت خاک بی خزانم گرچه...
"خانگی گشته ام ای خیل خیابانی من تا نصییب که شود عرصه طوفانی من" "به کجا می رود این جاده نامرئی و دور به همان سو که نوشته ست به...
در برکه ی آسایش خود زمزمه گر باش گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش محمد علی بهمنی گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش ورنه، رهِ خود گیر و...
"یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را..." * گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را» تا زودتر از واقعه گویم...
"یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش" گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را» تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را چون آینه پیشِ تو نشستم...
"كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟" تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب بدین سان خوابها را با تو زیبا می كنم...
ناگهان آشفت كابوسی مرا از خواب كهفی دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی گرچه ویران خاكش اما آشنا با خشت...
حرف بزن ابر مرا باز کن دیرزمانی است که بارانی ام محمدعلی بهمنی: باهمه ی بی سر وسامانیام باز به دنبال پریشانی ام طاقت فرسودگی ام هیچ نیست درپی ویران شدنی آنی...
"محمدعلی بهمنی" "باران، خیال" کنــار تـــو در بــاران قدم می زنم، چتر بــــراى چــــه؟ خیــال کـه خیس نمی شـود...
به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست "هنوزم زنده...