“روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید”

اشعار علی معلم دامغانی - شعرهایعلی معلم دامغانی » گزیده اشعار

شعر علی معلم دامغانی در مدح امام حسین(ع)

روزى که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید

شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه گوئى خواب دیدم

خورشید را بر نیزه؟ آری اینچنین است
خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است

بر صخره از سیب زنخ بر مى توان دید
خورشید را بر نیزه کمتر مى توان دید

در جام من مى پیش تر کن ساقى امشب
با من مدارا بیشتر کن ساقى امشب

بر آبخورد آخر مقدَّم تشنگانند
مى ده حریفانم صبورى مى توانند

این تازه رویان کهنه رندان زمینند
با ناشکیبایان صبورى را قرینند

من صحبت شب تا سحورى کى توانم
من زخم دارم من صبورى کى توانم

تسکین ظلمت شهر کوران را مبارک
ساقى سلامت این صبوران را مبارک

من زخم‌هاى کهنه دارم بى شکیبم
من گرچه اینجا آشیان دارم غریبم

من با صبورى کینه دیرینه دارم
من زخم داغ آدم اندر سینه دارم

من زخم‌دار تیغ قابیلم برادر
میراث‌خوار رنج هابیلم برادر

یوسف مرا فرزند مادر بود در چاه
یحیى! مرا یحیى برادر بود در چاه

از نیل با موسى بیابانگرد بودم
بر دار با عیسى شریک درد بودم

من با محمد از یتیمى عهد کردم
با عاشقى میثاق خون در مهد کردم

بر ثور شب با عنکبوتان مى تنیدم
در چاه کوفه واى حیدر مى شنیدم

بر ریگ صحرا با اباذر پویه کردم
عمار وَش چون ابر و دریا مویه کردم

تاوان مستى همچو اشتر باز راندم
با میثم از معراج دار آواز خواندم

من تلخى صبر خدا در جام دارم
صفراى رنج مجتبى در کام دارم

من زخم خوردم صبر کردم دیر کردم
من با حسین از کربلا شب‌گیر کردم

آن روز در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید

فریادهاى خسته سر بر اوج میزد
وادى به وادى خون پاکان موج میزد

بى درد مردم ما خدا، بى درد مردم
نامرد مردم ما خدا، نامرد مردم

از پا حسین افتاد و ما برپاى بودیم
زینب اسیرى رفت و ما بر جاى بودیم

از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند
دست علمدار خدا را قطع کردند

نوباوه‌گان مصطفى را سربریدند
مرغان بستان خدا را سربریدند

دربر گریز باغ زهرا برگ کردیم
زنجیر خائیدیم و صبر مرگ کردیم

چون بیوه‌گان ننگ سلامت ماند برما
تاوان این خون تا قیامت ماند برما

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید

صفحه اینستاگرام حرف محبت

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید . روزی که در جام شفق مل کرد خورشید . روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

قطعه‌ شعر فوق را استاد قاسم رفعتی با عنوان «جام شفق» خوانده است. می‌توانید قطعه جام شفق را از حرف محبت بشنوید و یا دریافت کنید.

دانلود قطعه جام شفق قاسم رفعتی

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2736

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند