در ادامه درس مثنوی به بخش ۱۰۱ ام بر اساس شمارش اشعار دفتر اول مثنوی و بخش ۲۴۰ و ۲۴۱ ام بر اساس فایل‌های صوتی درس مثنوی توسط آیت الله محمدرضا رنجبر می‌رسیم که به تفسیر ابیات ۲۰۴۶ ام تا ۲۰۵۹ ام از دفتر اول مثنوی می‌پردازد.

تفسیر بخش ۱۰۱ دفتر اول مثنوی “در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره

“گفت پیغامبر ز سرمای بهار
تن مپوشانید یاران زینهار”

مثنوی معنوی، دفتر اول (بخش ۱۰۱)

“در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره”

گفت پیغامبر ز سرمای بهار
تن مپوشانید یاران زینهار

زانک با جان شما آن می‌کند
کان بهاران با درختان می‌کند

لیک بگریزید از سرد خزان
کان کند کو کرد با باغ و رزان

راویان این را به ظاهر برده‌اند
هم بر آن صورت قناعت کرده‌اند

بی‌خبر بودند از جان آن گروه
کوه را دیده ندیده کان بکوه

آن خزان نزد خدا نفس و هواست
عقل و جان عین بهارست و بقاست

مر ترا عقلیست جزوی در نهان
کامل العقلی بجو اندر جهان

جزو تو از کل او کلی شود
عقل کل بر نفس چون غلی شود

پس بتاویل این بود کانفاس پاک
چون بهارست و حیات برگ و تاک

از حدیث اولیا نرم و درشت
تن مپوشان زانک دینت راست پشت

گرم گوید سرد گوید خوش بگیر
تا ز گرم و سرد بجهی وز سعیر

گرم و سردش نوبهار زندگیست
مایهٔ صدق و یقین و بندگیست

زان کزو بستان جانها زنده است
زین جواهر بحر دل آگنده است

بر دل عاقل هزاران غم بود
گر ز باغ دل خلالی کم شود

کتاب مثنوی مولوی

تفسیر و معنی شعر گفت پیغامبر ز سرمای بهار
تفسیر بخش ۱۰۱ دفتر اول مثنوی

گفت پیغامبر ز سرمای بهارچون شنید آن مرغ کان طوطی چه کرد
پس بلرزید اوفتاد و گشت سرد

گفت پیغامبر ز سرمای بهار
تن مپوشانید یاران زینهار

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=45412

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند