اشعار هوشنگ ابتهاج

بگذار تا از این شب دشوار بگذریم     آنگه چه مژده ها که به بام سحر بریم     رود رونده سینه و سر می زند به سنگ     یعنی بیا که ره بگشاییم و بگذریم

بگذار تا از اين شب دشوار بگذريم آنگه چه مژده ها که به بام سحر بريم هوشنگ ابتهاج » دیوان اشعار » غزلیات «در اوج آرزوها» بگذار تا از اين...

02:11

ابتهاج:”چه غریبانه تو با یاد وطن می‌نالی       من چه گویم که غریب است دلم در وطنم” با صدا و تصویر سایه

قطعه‌ای منتخب از اجرای روان‌شاد هوشنگ ابتهاج با همراهی استاد محمدرضا لطفی و محمد قوی حلم در کنسرت بال در بال در شهر کلن آلمان که در سال ۱۹۹۸ برگزار...

03:00

ابتهاج:”مردن عاشق نمی‌میراندش       در چراغی تازه می‌گیراندش”

شعرخوانی ابتهاج (مردن عاشق نمی‌میراندش) جهت دریافت ویدیو به بخش انتهایی گفتاورد (جعبه دانلود) مراجعه کنید. "مردن عاشق نمی‌ميراندش در چراغی تازه می‌گيراندش" امیرهوشنگ ابتهاج (هـ الف سایه) ، گزیده...

02:00

امیر هوشنگ ابتهاج:“خیـال روی تو نـقشی بـه چـشم تـر می‌زد”

“خیـال روی تو نـقشی بـه چـشم تـر می‌زد” * بـه خواب رفـتـم و نیلوفـری بـر آب شکـفـتخیـال روی تو نـقشی بـه چـشم تـر می‌زد شراب لعـل تو می‌دیدم و دلم می‌خواستهــزار وسـوسـه‌ام چـنـگ در جـگـر مـی زد*دریـچه ای بـه تـماشــــای باغ وا مـی شددلــم چـو مــرغ گـرفـتــار بــال و پــر مـی‌زد تـمام شـب به خـیـال تـو رفـت و مـی‌دیـدمکه پشت پـرده ی اشکم سپـیده سر می‌زد امير هوشنگ ابتهاج » دیوان اشعار » غزلیات هـوای آمــدنـت دیــشـبـم بـه ســر مـی‌زدنــیــامـدی کـه بـبـیـنی دلم چــه پـر می‌زد بـه خواب رفـتـم و نیلوفـری بـر آب شکـفـتخیـال روی تو نـقشی بـه چـشم تـر می‌زد شراب لعـل تو می‌دیدم و دلم می‌خواستهــزار وسـوسـه‌ام چـنـگ در جـگـر مـی زد زهی امـید که کامی ازآن دهان می‌جستزهـی خـیال کـه دستـی در آن کمر می‌زد دریـچه ای بـه تـماشــــای باغ وا مـی شددلــم چـو مــرغ گـرفـتــار بــال و پــر مـی‌زد تـمام شـب به خـیـال تـو رفـت و مـی‌دیـدمکه پشت پـرده ی اشکم سپـیده سر می‌زد

02:08