اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (ه الف سایه)هوشنگ ابتهاج » غزلیات » گزیده اشعار

درین سرای بی کسی اگر سری درآمدی
هزار کاروان دل ز هر دری درآمدی

ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری درآمدی

سماع سرد بی غمان خمار ما نمی برد
به سان شعله کاشکی قلندری در آمدی

خوشا هوای آن حریف و آه آتشین او
که هر نفس ز سینه اش سمندری در آمدی

یکی نبود ازین میان که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمان کشی دلاوری در آمدی

اگر به قصد خون من نبود دست غم چرا
از آستین عشق او چون خنجری در آمدی

فروخلید در دلم غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بدی به نشتری در آمدی

شب سیاه اینه ز عکس آرزو تهی ست
چه بودی ار پری رخی ز چادری در آمدی

سرشک سایه یاوه شد درین کویر سوخته
اگر زمانه خواستی چه گوهری در آمدی

درین سرای بی کسی اگر سری درآمدی - هوشنگ ابتهاج

فروخلید در دلم غمی که نیست مرهمش
صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=4545

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند