یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا-ساعد باقری

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا شعله از توست ، اگر گرم زبانی است مرا عرق شرم دلم بود که از چشمم ریخت! ورنه برکشته تو گریه روا نیست مرا

01:161.7K0

ساعد باقری یادگار از تو همین سوخته جانی است مراساعد باقری »

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست ، اگر گرم زبانی است مرا

به تماشای تن سوخته ات آمده ام
مرگ من باد که این گونه توانی است مرا

نه زخون گریه آن زخم ، گزیری ست تو را
نه از این گریه یکریز ، امانی است مرا

باورم نیست ، نگاه تو و این خاموشی؟
باز برگردش چشم تو گمانی است مرا

چه زنم لاف و رفاقت ؟ نه غمم چون غم توست
نه از آن گرم دلی هیچ نشانی است مرا

گو بسوزد تنه خشک مرا غم ، که به کف
برگ و باری نبود دیر زمانی است مرا

عرق شرم دلم بود که از چشمم ریخت!
ورنه برکشته تو گریه روا نیست مرا

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1816

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند