ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای
حسن تو جلوه می‌کند وین همه پرده بسته‌ای

اشعار سعدی شیرازیسعدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۴۹۰)

ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای
حسن تو جلوه می‌کند وین همه پرده بسته‌ای

خاطر عام برده‌ای خون خواص خورده‌ای
ما همه صید کرده‌ای خود ز کمند جسته‌ای

از دگری چه حاصلم تا ز تو مهر بگسلم
هم تو که خسته‌ای دلم مرهم ریش خسته‌ای

گر به جراحت و الم دل بشکستیم چه غم
می‌شنوم که دم به دم پیش دل شکسته‌ای

ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای

ای که ز دیده غایبی دردل ما نشسته ای

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2170

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند