« چه میکنی؟ چه میکنی؟
درین پلید دخمهها, سیاهها, کبودها, بخارها و دودها؟ »
***
که بود و کیست دشمنم ؟
یگانه دشمن جهان, هم آشکار , هم نهان, همان روان بی امان
زمان, زمان, زمان, زمان.
مهدی اخوان ثالث » دفتر شعر زمستان
شعر پاسخ اخوان ثالث
« چه میکنی؟ چه میکنی؟
درین پلید دخمهها,
سیاهها , کبودها,
بخارها و دودها؟
ببین چه تیشه میزنی
بریشۀ جوانیت,
بهعمر و زندگانیت,
به هستیت, جوانیت,
تبه شدی و مردنی,
بگورکن سپردنی,
چه میکنی ؟ چه میکنی ؟»
– « چه میکنم؟ بیا ببین
که چون یلان تهمتن,
چسان نبرد میکنم.
اجاق این شراره را
که سوزد و گدازدم,
چو آتش وجود خود,
خموش و سرد میکنم.
که بود و کیست دشمنم ؟
یگانه دشمن جهان,
هم آشکار , هم نهان,
همان روان بی امان
زمان, زمان, زمان, زمان.
سپاه بیکران او,
دقیقهها و لحظهها,
غروب و بامدادها,
گذشتهها و یادها.
رفیقها و خویشها.
خراشها و ریشها.
سراب نوش و نیشها,
فریب شاید و اگر,
چو کاشهای کیشها.
بسا خسا بجای گل,
بسا پسا چو پیشها.
دروغهای دستها,
چو لافهای مستها,
بچشمها , غبار ها,
بکارها , شکستها.
نویدها , درودها.
نبودها و بود ها.
سپاه پهلوان من,
بهدخمهها و دامها :
پیالهها و جامها,
نگاهها, سکوتها,
خویدن بروتها.
شرابها و دودها,
سیاهها, کبودها.
بیا ببین, بیا ببین,
چه سان نبرد میکنم
شکفتههای سبز را
چگونه زرد میکنم »
«تهران- مهر ماه -۱۳۳۴»
بدون دیدگاه