غزل شماره ۹ – از مجموعه غزلیات میرزا جلوه گیلانی (دکتر فربود شکوهی) که توسط سرکار خانم نرگس اصفهانی در سازمان رادیوی صدا و سیما اجراء شده است. غزلیات میرزا جلوه گیلانی در مجموع ۱۱۴ غزل است که به مرور تمامی این آثار به صورت صوتی و تصویری همراه با متن در حرفمحبت به صورت اختصاصی بارگذاری میشود.
ویدیو غزل ۹ – ز حد بگذشت و میدانی وفایی نیست دنیا را
فایل صوتی غزل با گویندگی نرگس اصفهانی
متن غزل “ز حد بگذشت و میدانی وفایی نیست دنیا را” (فربود شکوهی)
میرزا جلوه گیلانی (دکتر شکوهی) » غزلیات (غزل ۹)
ز حد بگذشت و میدانی وفایی نیست دنیا را
بیآ و ماجرا کم کُن، مگُو: «امرُوز-و-فردا» را
بیآ و مجلسِ ما را به رُودیخَوش، سَرُودیخَوش
سعادت همدَم ما کُن، کِنارِ رُویِ زیبا را
غزل خوانم، به رقص آیم، بدان گُلبانگِ جادُویی
سَحَرگه، بانگ زد بلبل بهشِیوَن، شُورِ شِیدا را
به بانگِ چنگ-و-نای-و-نَی خُرُوش آید هَزاران را
ز پنجه، زُهره رقص آرَد به آنی، آن مسیحا را
غَریوِ نغمهی شادی ز اوجِ هفت-گَردُون شُد
چهسُود از قیل-و-قال ما؟، بیآور جامِ معنا را
چو آن خورشیدِ خَرگاهی، بَر-اندازد نقاب از رُو
خَم آن دلسِتانابرُو، بَرَد ایمان، زلیخا را
نوازش میکُنَد هر دَم، صبا زلفش به هر سُویی
شکنجِ زلفِ وَی آرَد به کارم سَد-گِره ما را
بهارِ مَیپَرَستان شد، نسیمِ لطفِ ساقی کُو؟
به مَی مُشکلگُشایی کُن، سَرِ زُلفِ چَلیپا را
حدیث از مطرب-و-مَی گُو -که از آن دُور، غم آمد-
به تیغش میزنم گَردن، اگر پیش آردش پا را
فَلَک عقد ثریا را، بدان نظمی بَر-اَفشاند
که لبخندی به لب آرَد، مَر آن لعلِ شَکَرخا را
ز نُورِ بادهی صافی، کُنَد آن جلوهی باقی
اگر گُلچهرِ رَز، ساقی شُوَد این بَزمِ زیبا را
بدون دیدگاه