غزل شماره ۳ – از مجموعه غزلیات میرزا جلوه گیلانی (دکتر فربود شکوهی) که با “به مهر ای مهربان بربند این زلف دلآرا را” شروع میشود، توسط سرکار خانم نرگس اصفهانی در سازمان رادیوی صدا و سیما اجراء شده است. مجموعه غزلیات جلوه در مجموع ۱۱۴ غزل است که به مرور تمامی این آثار به صورت صوتی و تصویری همراه با متن در حرفمحبت به صورت اختصاصی بارگذاری میشود.
ویدیو غزل ۳ – به مهر ای مهربان بربند این زلف دلآرا را
فایل صوتی غزل “به مهر ای مهربان بربند این زلف دلآرا را” با صدای نرگس اصفهانی
متن شعر به مهر ای مهربان بربند این زلف دلآرا را (فربود شکوهی)
میرزا جلوه گیلانی (دکتر شکوهی) » غزلیات (غزل ۳)
بهمِهر ای مِهربان! بَر-بَند، این زلفِ دلآرا را
رها کَی میکُنَد این زلفِ آشفته، دلِ ما را؟
مرا ماهِ پریپیکر کُنَد نسبت به شِیدایی
-که «پیوندیست بین ماه و این دلداده-شِیدا را»-
صبا بر خویش میپیچد ز تابِ زلفِ مُشکینت
دل از زلفت پَریشان و پریشان باد دنیا را
کَشَم آه و کُنَم ناله، زَنَم فریاد و گِریَم خُون
ز نا-مَردان بسی باشد هَزاران-خار در پا را
به تیمارِ دلِ بیمارِ من آیی، مگر وقتی
به گَورم لاله رُوییده، چه گُویم حالِ تنها را؟
به در بُردند جان را، آن سَبُکباران ز موجِ غم
من و بِشکستهکَشتیّ و نیآید بادِ پویا را
کسی چُون مَردُمِ دیده، بُوَد در دیده مَردُم
-که نآید چَشمزخمی از دو-چَشمِ کُور، بینا را-
قدم در عشقِ وَی میزَن، اگر پایی به ره داری
چو کُودک خیزد-و-اُفتد از این گویند: «نَو-پا» را
نگه کُن جلوه را ای گُل! ندارد عُمرِ طولانی
به فردا نیست امّیدی، مَکُن امرُوز-و-فردا را
بدون دیدگاه