غزل شماره ۶ – از مجموعه غزلیات میرزا جلوه گیلانی (دکتر فربود شکوهی) که با “لبالب کن قدح ساقی بنوشان باده پیما را” شروع میشود، توسط سرکار خانم نرگس اصفهانی در سازمان رادیوی صدا و سیما اجراء شده است. مجموعه غزلیات جلوه در مجموع ۱۱۴ غزل است که به مرور تمامی این آثار به صورت صوتی و تصویری همراه با متن در حرفمحبت به صورت اختصاصی بارگذاری میشود.
ویدیو غزل ۶ – لبالب کن قدح ساقی بنوشان باده پیما را
فایل صوتی غزل “لبالب کن قدح ساقی بنوشان باده پیما را” با گویندگی نرگس اصفهانی
متن غزل “لبالب کن قدح ساقی بنوشان باده پیما را” (فربود شکوهی)
میرزا جلوه گیلانی (دکتر شکوهی) » غزلیات (غزل ۶)
لب-ا-لب کُن قدح ساقی! بنُوشان بادهپیما را
بریز آن صاف-و-دُردِ مَی -که بِیْخود میکُنَد ما را-
اگر هُشیار، اگر مَستم، ندانم پای از دَستم
مرا رُوزی دِه از رُویَت، بنازم رُویِ رَعنا را
به مُویِ خُوبرُویان بستهام این دل چو آوِیزه
اَزیرا هَست پیوندی، سَخُن با مُرغِ مینا را
زبان را آن تُوان نَبُوَد که جز جان-و-خِرَد گُوید
چراغِ دل فَرُوزان کُن به نُورش چَشمِ بینا را
چهسان در تَنگْنایِ دل، غمِ عشقت بگنجانم؟!
کسی در کُوزهای چون جا تُواند داد دریا را؟!
به خُونِ مَردُم چَشمم، ز چَشمت، چَشمِ آن دارم
به سُویِ چَشمِ مَن چَشمت، بدارد چَشمِ زیبا را
تو را ای دل! نیآزارم به زاریِّ دلِ زارم
کزین زاری تو را در دل، نیآید خار در پا را
شُوَد دُور از تو تا فردا، بدارم تابِ هجرانَت؟!
به فردا میدهی وَعده، امیدی نیست فردا را
به پایِ سَرو-و-گُل دائم، بنالد جلوه و گریَد
کزین زاری رَوان سازد ز چَشمش رُودِ پویا را
این غزل ۶ از بقیه ای که تا الان گزاشتین قشنگتر بوده ممنون لطفا همش رو بزارید
با سلام و تحیت
ممنون از اظهارنظرتان، انشالله به نظر شما عمل خواهد شد.
با مودت و مهر سید محسن نبوی