غزل شماره ۱۰ – از مجموعه غزلیات میرزا جلوه گیلانی (دکتر فربود شکوهی) که توسط سرکار خانم نرگس اصفهانی در سازمان رادیوی صدا و سیما اجراء شده است. غزلیات میرزا جلوه گیلانی در مجموع ۱۱۴ غزل است که به مرور تمامی این آثار به صورت صوتی و تصویری همراه با متن در حرفمحبت به صورت اختصاصی بارگذاری میشود.
ویدیو غزل ۱۰ – باز این دل دیوانه بشنود کلامت را
فایل صوتی غزل با گویندگی نرگس اصفهانی
متن غزل “باز این دل دیوانه بشنود کلامت را” (فربود شکوهی)
میرزا جلوه گیلانی (دکتر شکوهی) » غزلیات (غزل ۱۰)
باز این دلِ دیوانَه، بِشنُود کلامت را
پَیمانَه به پَیمُودست، این شُربِ مُدامَت را
وَندر غمِ وَی هر دَم، خُون شد جگر از دَردم
عاشق چه کُنَد؟ این دَم، بُرده است سلامَت را
بنشین برِ ما یَک-دَم، ای عاشقِ شِیدایی!
بِنشان چو به پا خیزی، کآشوبِ قیامَت را
شمشاد خُرامان کُن، تا سَرو بیآموزد
چون دید ز بالایَت، زیباییِ قامَت را
با عشق نیآمیزد، عقل از سَرِ نا-دانی
با ما بِه از این میباش، بگذار مَرامَت را
ماییم-و-مَی-و-جانی، در گُوشه مَیخانَه
ساقی! مَنِه از دستَت، آن گردشِ جامَت را
با لاله قدح گیرم، چون پیر بفرماید
رندان به دعا گُویند: «خواهیم دَوامَت را»
دستی به سَرَم بَر-کَش، تا بَر-کَشد اندیشه
از پیرِ مغان دارم این دستِ کَرامَت را
گفتی که: «سر-افرازم»، بگشای ز سر رازم
گفتا که: «نگه میکُن آن خَمشدهقامَت را»
زین پَستْ فَراز آید، زآن اوجْ فرُود آید
درویش! مَخَور از دل، افسُوس-و-نِدامَت را
بر خاک مَزن آبی، تا گِل نَشُوَد، باری
شاید که فرو-شُویَد اندُوهِ ملامَت را
تیری که بِشُد از دست، هر چند که نآید باز
باز آی که دیگر نیست این جلوه نامَت را
بدون دیدگاه