غزل شماره ۷ – از مجموعه غزلیات میرزا جلوه گیلانی (دکتر فربود شکوهی) که توسط سرکار خانم نرگس اصفهانی در سازمان رادیوی صدا و سیما اجراء شده است. غزلیات میرزا جلوه گیلانی در مجموع ۱۱۴ غزل است که به مرور تمامی این آثار به صورت صوتی و تصویری همراه با متن در حرفمحبت به صورت اختصاصی بارگذاری میشود.
ویدیو غزل ۷ – سر زلف پریشانت پریشان میکند ما را
فایل صوتی غزل “سر زلف پریشانت پریشان میکند ما را” با گویندگی نرگس اصفهانی
متن غزل “سر زلف پریشانت پریشان میکند ما را” (فربود شکوهی)
میرزا جلوه گیلانی (دکتر شکوهی) » غزلیات (غزل ۷)
سر زلفِ پریشانت، پریشان میکُنَد ما را
به بازار دلآشفته که نتوان یافت کالا را ؟!
سَرُودِ مِهر سَر میدِه، چو در پرده سَرود آمد
ز سَر مِیکُن تو سَر-مَستیّ و گُم مِیکُن سَر-و-پا را
جهانِ پیر شد بُرنا، زِ مهر بادِ نَو-رُوزی
از این بادَم مَدد باید، شُوَم چون سَرو-بالا را
ز گُلگُونغنچهها دائم، به گَردن، بند آویزی
به آیینِ مُغان بَندم ز مِهر، آن بَندِ زیبا را
ز مُرغانِ چَمن بشنو -که از بِیْدادِ گُلچینان
به پایِ گُل فَشاندم جان، چو بلبل جانِ شِیدا را-
ز چَشمِ فتنهانگیزت، جهانی شد پُر از فتنه
چهسان آشوبِ دل خوابد -که از خود میبَری ما را-
به یغما بُردهای یَک-دَم، مرا سَد-توشهی تقوا
خدا داند که امیدم به مِهر توست فردا را
شدم دُور از دیارِ یار و از یارانِ آن بُستان
نخواهم نغمهی مرغی، مگر آن مُرغِ مینا را
ندارد جلوهای زین پس -که اندر پرده شد اینک-
بدان مانَد که در-مانَد ز درمان، چَشمِ بینا را
بدون دیدگاه