نهمین جلسه تفسیر آیه و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

عکس آیت الله نخودکی

نهمین مجلس:

بسم الله الرحمن الرحیم

“و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما”

پیش از این لطایف و نکات آیه شریفه اى که خداوند در آن صفات “عبادالرحمن “را ذکر فرموده است ، بیان شد.
در آیه شریفه مزبور دو صفت براى بندگان خدا ذکر شده بود:
یکى آنکه : “عبادالرحمن الذین یمشون على الارض هونا”
یعنى : “بندگان خداوند رحمن کسانى هستند که مشى آنان در زمین ، به آرامى و در کمال تذلل و انقیاد است . ”
و صفت دوم ، آن که :
“اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما”
یعنى : “چون مقابل مخاطب نادان قرار گیرند، سلام کنند.”
حال که ایشان با جاهلان ، چنین باشند؛به طریق اولى با عاقلان در مقام صلح و تسلیم خواهند بود.
سپس یازده آیه بعد نیز در بیان صفات بندگان خدا است :
والذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما
و الذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراما
انها سآءت مستقرا و مقاما
و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذالک قواما
والدین لا یدعون مع الله اله اخر
ولا یقتلون النفس اللتی حرم الله الا بالحق و لایزنون
و من یفعل ذلک یلق اثاما
یضاعف له العذاب یوم القیمه و یخلد فیه مهانا
الا من تاب و امن و عمل عملا صالحا
فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما
و من تاب و عمل صالحا فانه یتوب الى الله متابا
و الذین لایشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراما
والذین اذا ذکروا بایات ربهم لم یخروا علیها صما و عمیانا
و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما
یعنى : “کسانیکه شب را در سجده و قیام براى پروردگار خویش سپرى کنند،
آنان که گویند: پرروردگارا عذاب دوزخ را از ما بگردان ،که عذاب آن ، سخت مهلک و پایدار و دوزخ ، بدجایگاهى است،
و آنان که به هنگام انفاق نه اسراف کرده و نه بخل ورزند، بلکه طریق اعتدال و میانه را برگزیده اند،
و آنانکه شرک نورزیده و در برابر خداوند، معبود دیگرى نخوانند، و انسانى را که خداوند جز به حق کشتن آنرا حرام نموده است ،
به قتل نرسانند،و زنا نکنند
و آن کسى که چنان کند،گناهکار است و عذاب او را در روز قیامت ، دو چندان مى باشد
و در آنجا براى همیشه خوار و ذلیل خواهد بود.
مگر آن کس که به سوى حق باز گردد و ایمان آورد و عملى صالح انجام دهد،
که در اینصورت ، خداوند، اعمال بد ایشان را به نیکى ها و حسنات ، مبدل خواهدساخت و خداوند آمرزنده و مهربان است .
و هر کس که توبه کند وعمل صالح و شایسته انجام دهد،
بدون تردید به سوى حق باز مى گردد
و از بندگان خداوند رحمن آنانند که به دروغ شهادت نمى دهند
و چون به کار لغو و مردم هرزه بگذرند، بزرگوارانه درگذرند.
آنانکه چون نشانه هاى پروردگارشان ، را بیادشان آورند، از روى نابینائى و ناشنوائى او راسجده و تسبیح نکنند،
و آنانکه در دعا گویند:
پروردگارا زنان و فرزندان ما رامایه روشنائى چشممان قرار ده و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان .”
آنگاه ،خداوند على اعلى در مقام اجر آنان مى فرماید:
“اولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما”
یعنى : “آنان به خاطر صبر و شکیبائیشان بر طاعت خداوند منزلى از بهشت پاداش خواهند گرفت و با آنان در جنت، با تحیت و سلام برخورد خواهد گردید و جاودانه در بهشت خواهند بود، که جایگاه و مقام نیکوئى براى آنان است.”
در اینجا خداوند جواب سلام آنها را مى دهد و به آنان سلام مى کند، زیرا که خداوند در مقابل عملشان به آنان چنین وعده داده است . آرى هر کس که به آداب سلام عمل کرد و داخل در دارالسلام شد، خداوند به او سلام مى رساند.
“و اما ان کان من اصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین.”
یعنى : “و اما اگر از اصحاب یمین (یاران سمت راست ) بود، پس بشارت باد او را که در نهایت سلامت وامنیت از هر رنجى است.” “و اذا جاءک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ”
یعنى : “وچون آنان که به آیات و نشانه هاى ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو، سلام بر شما.” بنابراین انسان باید خود را در آن جماعت داخل کند، که پیغمبر صلى الله علیه و آله وسلم ماءمور به سلام کردن ، به آنها شد و هر کس که به آیات خدا ایمان آورده و به مقتضاى آن عمل کند، سلام بر او است .
دیگر از آداب سلام ، افشاء آن است .
چهار چیز است که تمام افراد در برابر آن مساوى اند و هیچ فرقى میان مؤ من و کافر و صالح و فاسق در این چهار چیز گذارده نشده است .
یکى از آن ها رعایت امانت است ، هر چند که امانت گذرانده کافر و خارجى و یا ناصبى باشد.
حضرت سجاد علیه السلام فرمود: اگر فرزند ابن ملجم ، شمشیرى را که به وسیله آن پدرش حضرت امیر علیه السلام را ضربت زده بود نزد من امانت گذارد و سپس مطالبه کند به او رد خواهم کرد.
نیز فرمود: اگر شمر خنجرى راکه به وسیله آن حسین علیه السلام را شهید کرد نزد من امانت گذارد و بعد مطالبه کند به او رد خواهم کرد.
و فرمودند: “به کثرت نماز و روزه شخص مغرور و فریفته نشوید، که آنها از جمله عادت است و انجام آن اسباب شهرت و معاش دنیاى شخص و ترکش موجب مرض است ، بلکه شخص را به وسیله “راستى گفتار” و “اداء امانت” امتحان کنید”.
عبدالله بن ابى یعفور که یکى از ثقات جلیل القدر است به وسیله شخصى که نزد حضرت صادق علیه السلام مى رفت خدمت آن حضرت سلام رسانید.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
“بر تو و او سلام باد، و بدان که آنچه موجب تقرب على علیه السلام در نزد پیغمبر صلى الله علیه و آله شد صدق گفتار و اداء امانت بود.” حضرت رسول صلى الله علیه و آله چقدر به صفت امانت مشهور بودند به طوریکه هیچکس در امانت آن حضرت شکى نداشت ، و حتى در آن زمان که آن حضرت را بسیار اذیت
می کردند،وقتی می خواستند چیزی را نزد کسى امانت گذارند نزد آن حضرت مى گذاردند.
و حکمت آنکه در هنگام هجرت حضرت امیر علیه السلام را در مکه گذاشتند آن بود که حضرت امانات مردم را به صاحبانشان رد کند، و تا سه روز منادى ندا مى کرد که هر کس امانتى نزد پیغمبر صلى الله علیه و آله داشته است بیاید و بگیرد.
البته امانت داراى دو معناى ظاهرى و باطنى مى باشد.
معناى ظاهرى آن همان است که در کتب فقهیه با شرایط آن مذکور است ، که گفته اند: حین المطالبه ، بدون عذر، باید به صاحبش رد شود،
و حتى گفته اند: تقاص در امانت نیست . چنانکه شخصى خدمت امام علیه السلام عرض کرد: سلطان نزد من مال مى نهد و من مى دانم که خمس شما را نمى دهد.
حضرت فرمودند: مال را به او رد کن .
به معناى باطنى امانت ، وجودحضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام است .
آیه مبارکه:
“انا عرضنا الامانه على السموات و الارض و الجبال فاءبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا.”
یعنى :” ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و آنها را از برداشتن آن امتناع کردند و از آن ترسیدند، و انسان این امانت را پذیرفت و بر دوش کشید، که بدون تردید انسان موجودى بسیار ستمکار و جاهل است” ؛تفسیر به پیغمبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت بزرگوار آن حضرت شده است . دائره امانت بسیار وسیع است ، و در آنچه خداوند به بنده خود داده است ، غالب معاملات را در مورد آنها انجام داده است . بعضى را ودیعه نهاده است .
برخى را بخشیده است ، و در آنچه که بخشیده است و نیز با بنده در مقام بیع و شرى برآمده است .
“ان الله اشترى من المؤ منین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون وعدا علیه حقا فى التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به و ذلک هوالفوز العظیم”
یعنى : “خداوند در مقابل بهشت جانها و اموال مؤ منین را از آنان خریدارى مى کند، به اینکه در راه خدا ستیز کنند و بکشند و کشته شوند، که این وعده اى حق است که در تورات و انجیل و قرآن به مؤ منین داده شده است .
پس بشارت باد شما را به فروش و معامله اى که نمودید، و آن رستگارى بزرگی است .”
گاه به نحو ودیعه و به منظور تصرف خاصى که تماما باید به امر حق باشد نعمتى را در اختیار انسان قرار مى دهد:
“اللهم اجعل نفسی ‍ اول کریمه و ودیعه تسترجعها منى و دائعک عندى و متعنا باسماعنا و ابصارنا و اجعلها الوارثین منى”
یعنى:”خداوندا! اولین ودیعه بزرگی که از میان ودایعى که نزد من است خواهى گرفت ، نفس و جان من باشد، و ما را از گوشها و چشمهایمان بهره مند ساز و آنها را وارث من قرار ده .”
یکى از نعمتهاى خداوند آن است که به هنگام مرگ قوا و اعضاء انسان به حال خود باشند، و اول چیزى که از انسان گرفته میشود نفس انسان باشد. و قوا واعضاء و جوارحش وارث نفس شوند.
انسان باید تضرع بسیار کند که خداوند به وقت مردن ابتدا قوایش را نگیرد. بنابراین انسان نباید در این قوا و جوراحى که خداوند نزد او به امانت نهاده است خیانت کند، بلکه هر تصرفى که در آن ها میکند، باید به امر خدا باشد.
و خداوند که این همه امر به رد امانت فرموده است خود اولى به رد امانت است ، اگر از بنده امانتى نزد او باشد.
لهذا گفته اند که وقتى انسان حالتى خوش دارد خوب است عقاید خود رانزد خداوند ذکر کرده و به امانت به او بسپارد تا در وقت مردن به او رد کند، و این از کارهاى بزرگ است . پس در رعایت امانت، صالح و فاسق و شریف و وضیع مساوى اند.
دوم از چیرهائى که مؤ من و کافر و صالح و فاجر در آن مساویند، نیکى به والدین است. خداوند در چند جا از قرآن کریم نیکى نسبت به والدین را همطراز و عدل توحید قرار داده است .
“و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهما اف و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهماجناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا”
یعنى : “پروردگارت چنین فرمان داد که جز او را نپرستید و به والدین خویش احسان کنید. اگر یکى یا هر دوى آنها در نزد تو به سن کهولت رسیدند ، به آنان تندى سخن مگو و ایشان را از خود مران و با آنان سخنى نیکو و شریف بر زبان آور و بالهاى فروتنى و خضوع را از روى رحمت و محبت براى آنان بگستران ، و بگو: پروردگارا همانگونه که مرا در حالیکه طفل خردسالى بودم پرورش دادند و بزرگ کردند تو نیز آنان را مورد رحم و ملاطفت خویش قرار ده . ”
پس انسان ابدا نباید در هیچیک ازامور با پدر و مادر خود مخالفت کند، مگر در معصیت خدا که استثناء شده است .
در تمام امور، قلب ولسان و جوارح انسان باید از پدر و مادر اطاعت نماید.
در این رابطه اجمالا چهار مقام و مرتبه وجود داد که دو مقام آن در رضا و دو مقام دیگر در عقوق است .
مرتبه اول رضا آن است که انسان در تمام طول حیاتش نسبت به پدر و مادر مثل روز تولدش ‍ باشد .
یعنى همچنانکه روز تولد در برابر پدر ومادر از خود هیچ راءیى نداشته است تا روز مردن نیز در برابر آنها از خود هیچگونه راءیى نداشته باشد، بلکه تسلیم صرف باشد.
مرتبه دوم رضا آن است که اگر چه ازخود میل داشته باشد، اما به مجاهده بسیار آن را از خود دور کند و راءى خود را تابع راءى آنان قرار دهد.
مرتبه سوم که اولین مرتبه عقوق است آن است که نسبت به آنان مثل شریک باشد .
یعنى از خود راءى داشته باشد و با آنها بنشیند و گفتگو کند و راءى خود را با راءى آنها بسنجد و آنگاه هر کدام را نافع دید بر اساس آن رفتار نماید.
مرتبه چهارم آن است که هیچگاه مطابق راءى آنها رفتار نکند، مگر به ندرت و آنهم وقتى که راءى آن ها مطابق با راءى خودش باشد، موضوع عقوق مثل سایر گناهان نیست .
اگر شخص مرتکب زنائى یا غیبتى شد، یک گناه بیشتر در نامه اعمال او نمى نویسند.
اما اگر عاق پدر و یا مادر شد، تا حلالیت حاصل نشده است هر روز گناهکار است .
سومین چیزى که همه افراد در آن مساویند، وفاى به عهد است . در قیامت درباره گروهى خطاب مى رسدکه آنها را داخل بهشت کنید زیرا وفاى به عهد نموده اند.
چهارم افشاء سلام است نسبت به نیک و بد. دختر طائى را وقتى اسیر شده بود خدمت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بردند.
عرض کرد: من دختر بزرگ قوم بودم پدرم اطعام مى کرد وافشاء سلام مى کرد.
حضرت پرسیدند پدرت که بود؟
عرض کرد: حاتم .
حضرت فرمودند: او را از میان اسرا بیرون برید.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله به اطفال هم سلام مى کردند و مى فرمودند:
پنج چیز است که بعد از من باید بماند،
و خود مادام العمر آنها را ترک نکنم:
بر الاغ برهنه سوار شوم ،
و بز را به دست خود بدوشم ،
و کفشم را به دست خود وصله کنم
و با خادم خویش غذا بخورم
و افشاء سلام نمایم .
پیغمبر صلى الله علیه و آله به سر بریده نیز سلام مى کرد، انبیاء سابق هم چنین مى کردند.
زمانى که یزید خبیث حکم کرد که در خرابه شام خیمه زدند و سر مبارک حضرت ابى عبدالله علیه السلام را در آنجا قرار داد تا درباره آن تصمیم بگیرد که آیا هم چنان باید به درخت آویخته باشد ویا دفن شود، چهل نفر را به عنوان موکل و محافظ آن خیمه گمارد. یکى از آنان مى گوید: شبى بسیار بد حال بودم و خوابم نمى برد.
تمام رفقایم شراب خورده بودند و مست شده و خوابیده بودند.
در اثناء شب ، ناگاه شنیدم که شخصى دو بیت شعر خواند که مضمونش آن بود که : “گریه کن بر آن سر… و هاتف دیگر جوابش را گفت .
من مظطرب شدم . ناگاه صیحه عظیمى برخاست و هاتفى آواز داد که :
اى آدم فرود آى !
دیدم حضرت آدم صفى الله وارد خیمه شد و ایستاد و عرض کرد:
“السلام علیک یا اباعبدالله لعن الله قاتلک”
سپس ‍ مشغول نماز شد.
مضطرب شدم .
قدرى طول نکشید که ندا آمد:
“یا نوح ! آدم سلام کرد، تو هم بیا وسلام کن ! نوح داخل چادر شد و عرض کرد:
“السلام علیک یا اباعبدالله”
سپس پهلوى آدم جاى گرفت و مشغول نماز شد.
بار سوم حضرت موسى را ندا کردند.
او هم آمد و پس از اداى سلام به کنارى رفت و مشغول نماز شد.
آنگاه حضرت رسول صلى الله علیه و آله با حضرت عیسى وارد شدند و سلام کردند. جبرئیل بر آن حضرت ظاهر شد و عرض کرد: “یا رسول الله صلى الله علیه و آله اگر بخواهى عالم را زیر و رو مى کنم” .
حضرت قبول نکردند.
سپس اضطرابى عظیم پدید آمد و آنگاه شخصى با شمشیر برهنه و همراه او جمعى از ملائک که هر یک شمشیرى به دست داشتند ظاهر شده و هر کدام بر سر یکى از محافظین خیمه رفته وآنها را کشتند.
یکى از آنان به سوى من آمد که گفتم :
“یامحمد اغثنى”
یعنى: “اى محمد صلى الله علیه وآله مرا دریاب”
و حضرت فرمودند:”بااو کارى نداشته باشید! لارحمک الله .
صبحگاهان این خبر را به یزید دادم ،
و او گفت : اگر کسى را از این واقعه خبر دهى تو را هلاک خواهم کرد.
آنگاه کسانى را فرستاد که گودالى کندند و اجساد خبیث آنها را دفن کردند.
الا لعنه الله على القوم الظالمین .

برگرفته از کتاب گرانسنگ “نشان از بی نشانها” تألیف حکیم متألّه مرحوم آیت الله مقدادی اصفهانی

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1211

2 Comments

  1. محمد

    سلام ممنون از اینکه سخنرانی های آیت الله مقدادی را بار گذاری کردید .واقعا سخنرانی های ایشون گنجینه ارزشمندی هست .فقط تنها مشکلی که هست بعضی از سخنرانی لینک دانلود ندارند

      1. با سلام و تحیت
        سپاس از توجه‌تان
        با پخش‌کننده‌ی جدید سایت همه‌ی سخنرانی ها قابل دانلود است.
        با مودت و مهر سید محسن نبوی

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند