دهمین جلسه تفسیر آیه و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

عکس آیت الله نخودکی

دهمین مجلس :

بسم الله الرحمن الرحیم

“و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما”

سلام به معنائى که سابقا عرض شد داراى غرض عامى است که در تمام موارد مشترک است. اما در موارد خاص ‍ اغراض خاصه اى وجود دارد که باید از آنها آگاه بود.
انبیاء و ائمه علیهم السلام که بر امت سلام مى کنند، سلام ایشان دعا وبرکت وسلامت است. سلام آنان امان دادن نیست ، زیرا که ائمه و انبیاء علیهم السلام وجودشان خیر محض است و ابدا شائبه شرى در آن ها متصور نمى شود، تا آنکه لازم باشد کسى را امان دهند.
تمام حرکات و سکنات و اقوال و افعال و احوال آنان خیر محض ا ست و مفسده شر را در آنها راهى نیست ، بلکه سلام آنان محض دعا و برکت است .
“و اذا جائک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم . کتب ربکم على نفسه الرحمه انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم”
یعنى : “وقتى کسانیکه به آیات و نشانه هاى ما ایمان دارند به نزد تو آمدند، بگو سلام بر شما باد. پروردگارا شما رحمت را بر خود، فریضه نموده است . هر آینه یکى از شما به سبب نادانى مرتکب عمل زشتى گردد و سپس توبه کرده و نفس خود را اصلاح کند، خداوند آمرزنده و مهربان است” .
سعادتمند آنانکه خداوند پیغمبرش صلى الله علیه و آله را ماءمور کرده است که به آنان سلام کند و قابلیت این سلام را داشته اند.
در ابتداى اسلام تبرک جستن به سلام پیغمبر صلى الله علیه و آله در اذهان مرکوز شده بود. چنانچه وارد شده است که زمانى لباس پیغمبر صلى الله علیه و آله مندرس ‍ شده بود. شخصى دوازده درهم تقدیم حضرت نمود تا با آن پیراهنى بخرند.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله امیرالمؤ منین على علیه السلام را ماءمور فرمود تا پیراهنى براى آن حضرت تهیه کند.
على علیه السلام به بازار رفت و پیراهنى به دوازده درهم خریدارى فرمود ونزد پیامبر آورد. پیغمبر صلى الله علیه و آله به آن پیراهن ابراز رغبت نکردند و فرمودند بهتر است که پیراهن ارزان ترى بخریم ، آیا فروشنده اقاله مى کند؟
حضرت امیر علیه السلام پیراهن را نزد فروشنده باز گرداند و میل پیامبر را به او باز گفت فروشنده پذیرفت و پول را رد کرد.
سپس حضرت رسول صلى الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام براى خریدن پیراهن به بازار رهسپار گردیدند.
در کوچه ، به کنیزکى گریان برخورد کردند.
پیغمبر صلى الله علیه و آله از سبب گریه آن کنیزک پرسش کردند. کنیزک گفت :
اربابم چهار درهم داده بود که چیزى بخرم ، اکنون آن پول را گم کرده ام .
حضرت ، چهاردرهم به او مرحمت کردند و با چهار درهم دیگر، پیراهنى خریده و به تن پوشیدند.
در بین راه شخصى دعا مى کرد و مى گفت : خداوند رحمت کند کسى را که مرا بپوشاند حضرت پیراهنى را که خریده بودند به او پوشاندند و مجددا پیراهن دیگرى به چهار درهم تهیه کردند.
در بازگشت ، به همان کنیزک برخوردند که هنوز ایستاده و مى گریست .
پیامبر صلى الله علیه و آله جویاى علت ادامه گریه کنیزک شد عرضه داشت :
چون مدت بیرون بودنم از منزل به طول انجامیده است ، مى ترسم که ارباب ، آزارم دهد. حضرت فرمود: من خود با تو نزد آقایت مى آیم و از تو شفاعت خواهم کرد.
پیغمبر صلى الله علیه و آله همراه کنیزک به در خانه او آمدند و سلام کردند، اما کسى جواب نداد.
مرتبه دوم نیز سلام کردند و جوابى نیامد.
مرتبه سوم که سلام کردند، صاحبخانه پاسخ سلام آن حضرت را داد پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: چرا بار اول ودوم جواب سلام مرا ندادى ؟
عرض کرد: در انتظار برکت سلام شما بودم .
حضرت رسول صلى الله علیه و آله درباره آن کنیز شفاعت فرمود.
صاحبخانه عرض کرد: به احترام قدوم شما او را آزاد کردم .
پیامبر صلى الله علیه و آله آنگاه فرمود: چه نیکو دوازده درهم با برکتى بود که دو برهنه را پوشانید و یک کنیز را آزاد ساخت .
اما مراد از سلام زیر دست و رعیت به بزرگ و صاحب اختیار آن است که از سوى وى آزار یا نافرمانى نسبت به آن بزرگ سر نخواهد زد.
خداوند در مقام مدح اصحاب یمین به پیغمبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
ممکن است از سوى دیگران نسبت به تو آزارى رسد، اما از طرف اصحاب یمن جز سلام به تو نخواهد رسید.
“و اما ان کان من اصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین”
یعنى : “و اگر از اصحاب یمین بود، پس سلام اصحاب یمین بر تو باد.”
پس اگر کسى به پیغمبر صلى الله علیه و آله سلام کند و در این کار، قصد کند که از سوى من ، آزارى به تو نخواهد رسید، از اصحاب یمین است .
اما باید دانست که پیغمبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام از چه رفتارى آزرده خاطر مى گردند؟
در حدیث است که “پیغمبر صلى الله علیه و آله را آزار ندهید. عرض کردند: پیامبر را چگونه آزار مى کنند؟ فرمود: نامه اعمال امت هر دوشنبه و جمعه بر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله عرضه مى شود، اگر کسى مرتکب گناه و معصیت شده باشد، پیغمبر محزون مى گردد.” بنابراین مسلمان باید آدابى را که خداوند نسبت به پیغمبر صلى الله علیه و آله قرار داده است ، در حیات و ممات آن حضرت رعایت کند.
هر گاه قصد زیارت دارد، باید چنین فرض کرد که آن حضرت داراى حیات ظاهرى نیز هست و در ضریح مطهر نشسته ، پس باکمال ادب مشغول سلام شود.
خداوند متعال فرماید:
“یا ایهاالذین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى و لاتجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون”
یعنى : “اى کسانیکه ایمان آوردید آواى خویش ‍ را در سخن گفتن بلندتر از صداى پیغمبر صلى الله علیه و آله نکنید و آنچنانکه میان خودتان معمول است ، در محضر پیامبر، بلند و درشت سخن مگوئید که این امر بدون آنکه درک کنید، موجب تباهى اعمالتان مى گردد.”
اینکه در اخبار وارد شده است که هنگام تشرف به زیارت پیغمبر و ائمه طاهرین صد تکبیر بگوئید، مراد آن نیست که صرفا وردى خوانده شده باشد، بدون آنکه مفهوم آن فهمیده شود، بلکه مراد آن است که زائر در اثر ذکر، عظمت خدا را در ذهن تصور کند و بداند که کجا مى رود و چه مى کند، زیرا که این حضرات مظهر صفات الله اند.
اگر مقام نیست ، لااقل انسان صورت را از دست ندهد و ظاهر را درست کند.
در زیارت ائمه علیهم السلام ، انسان باید پشت به قبله و روبه قبر مطهر بنشیند.
غرض آن است که انسان کارى نکند که مورد غضب واقع شود.
گاهى بعضى پشت به قبر مطهر کرده و به امام دیگر سلام مى کنند و این از ادب دور است .
احتمال دیگر در معنى سلام رعیت به بزرگ خود آن است که رعیت با سلام خویش مى خواهد بگوید: خداوند نعمتهائى را که به شما عطا کرده است حفظ کند، که این در حقیقت دعائى در حق خودش مى باشد.
و بالاخره هدف دیگر از سلام مردم به پیغمبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیه السلام هدف بسیار بزرگى است که خودشان آنرا بیان فرموده اند.
در اصول کافى آمده است که داود بن کثیر از حضرت صادق علیه السلام پرسید:
سلام بر پیغمبر چه معنى دارد؟
امام علیه السلام فرمود:
خداوند متعال نور پیغمبر صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین و سایر ائمه علیهم السلام را خلق کرد و سپس شیعیان آنان را بیافرید و از ایشان بر ربوبیت خود و نبوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و ولایت على علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام پیمان گرفت و نسبت به کسانیکه از اوامر او پیروى کنند وعده پاداش خیر داد.
وآنگاه امام علیه السلام به این آیه کریمه استشهاد فرمود که :
“یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله لعکم تفلحون”
و ضمن توضیحاتى در این زمینه ، فرمود اکنون که به پیغمبر صلى الله علیه و آله عرض سلام مى کنى ، به منزله تجدید آن عهد و تذکر آن پیمان و تقاضاى تعجیل در آن وعده الهى است .
در آیه کریمه:
” یا ایها الذین امنوا اصبروا و رابطوا و اتقواالله لعلکم تفلحون”
یعنى : “اى کسانیکه ایمان آوردید، صبر و شکیبایى پیشه کنید و یکدیگر را به بردبارى توصیه کنید و مراقب کار باشید واز خداى بیندیشید، باشد که رستگار گردید.”
مراد از صبر مراتب چهارگانه آن است :
صبر بر طاعات و فرائض ،
صبر بر ترک معاصى و آنچه که مورد نهى است ،
صبر بر بلاها و مصائب داخلى وخارجى ،
و بالاخره صبر بر ترک لذائذ دنیا که از سایرانواع صبر مشکل تر است.
هر قدر که لذائذ انسان در دنیا زیادتر شود، از لذائذش در آخرت کاسته مى شود.
بر حسب این روایت مؤ من صبور، باید بر زحمات مردم، بردبار بوده و در ایثار ومواسات نسبت به خلق شکیبا باشد.
وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر”
یعنى : “درباره حق و پیرامون صبر نسبت به یکدیگر سفارش ‍ کنند.”
بلکه باید گفت که همه تکالیف داخل در صبر است .
مراد آنکه خود صبر کنند و دیگران را امر به صبر نمایند.
“و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا”
یعنى : “همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و پراکنده نشوید.”
مراد آن است که در صبرى که همه بدان مکلفید، معین یکدیگر باشید و همگى در زمره اهل صبر قرار گیرید.
ازکلمه “رابطوا” در آیه شریفه ، محتمل است که مفهوم لغوى آن یعنى محافظت بر حدود وثغور مسلمین مورد نظر باشد، و سابقا نذورات بسیار براى مرابطین به عمل آمده است .
و شاید مراد از “مرابطه” مفهوم معنوى آن یعنى حفظ سرحدات ایمان از هجوم کفر باشد، به نحوى که اگر کفار بخواهند با سخنان آلوده و شبهه انگیز در مدائن قلوب مؤ منین و مسلمین نفوذ کنند، علماء دین دفع شبهه نموده و حدود ثغور قلوب اهل اسلام را مراقبت و محافظت کنند.
نیز محتمل است که از کلمه “مرابطه” مقصود دیگرى مورد نظر باشد و آن اینکه از اعضاء وجوارح محافظت و مراقبت به عمل آید که از تصرف قواى شهویه و غضبیه و خیالیه ، مصون بمانند، و آدمى پیوسته در مقام تهذیب اخلاق خود باشد، و قلب خویش را از اسباب فساد، حفظ کند، تاایمان در آن راسخ و ثابت گردد.
در پاره اى از اخبار، انتظار از یک نماز، تا نماز دیگر نیز ازمعانى مرابطه به شمار آمده است. از جمله وعده هاى خداوند در برابر آن میثاق آن بود که بر آنها بیت المعمور را نازل فرماید و سقف مرفوع را که مراد از آن حضرت عیسى باشد ظاهر سازد، و این کنایه از برکاتى است که در زمان رجعت پیدا خواهد شد.
خداوند وعده فرمود که زمین را از وجود دشمنان اهل بیت پیغمبر و از کافران پاک خواهد کرد و آنچه را که مؤ منین آرزو کنند، برآورده خواهد فرمود.
بنابراین سلام به حضرت امیر علیه السلام معنایش آن است که من آن میثاق را به یاد آورده و به آن وفا داورم پس تو نیز در انجام وعده خویش تعجیل فرما.
آیه شریفه “صابرین فى السراء و الضراء”
یعنى : “اى کسانى که در راحتى و سختى در نعمت و تنگدستى شکیبا هستید” ،در شاءن حضرت امیر علیه السلام است .
وقتى که حضرت فاطمه علیه السلام را در تاریکى شب غسل داد، جسد مبارک آن حضرت را روى دست گرفته و عرض کرد:
“السلام علیک یا رسول الله” !
من به چشم خود دیدم که او را تازیانه زدند و صبر کردم ، و نیز دیدم که چگونه غلام دومى با غلاف شمشیر او را زد و چون فرموده بودى صبر کن ، صبر کردم ، و این صبر اعظم صبرها است .
چون پیغمبر تکلیف فرموده بود صبر کن ، چنان صبرو تحملى کرد که کوه طاقت آنرا نداشت. سپس آن حضرت از جانب فاطمه علیها السلام به پیغمبر صلى الله علیه و آله سلام کرد و فرمود: “اینک امانت تو در زیر زمین در کنار تو است . اگر چه فوت تو برمن سنگین بود اما این مصیبت بر من بزرگتر و سنگین تر بود. انا لله و انا الیه راجعون . یا رسول الله ! ودیعه اى را که شب زفاف دست او را به دست من دادى ، اکنون باز پس بگیر.”
اگر پیغمبر صلى الله علیه و آله مى فرمود: یا على علیه السلام وقتى من دست او را به دست تو دادم پهلوى او سالم بود و اکنون پهلوى او شکسته است ! آن حضرت جواب مى فرمود: آنان اختیار را از دست من به در بردند. چون که زهرا علیه السلام رفت زمین تاریک شد، آنگاه حضرت فرمودند:
“یا رسول الله ! از او سؤ ال کن که امت تو با من چه کردند.
چقدر آن معصومه بلاها دید که ابدا به على علیه السلام اظهار نفرمود، و اکنون نیز از شما پنهان مى کند، ولى یارسول الله از او سوال کن ! سلام علیکما!دیگر نمى توانم بمانم وباید بروم” آه ! که این موضوع دل را آتش مى زند که یک دختر از پیغمبر صلى الله علیه و آله بماند و صد و ده هزار صحابه باشند و آخرالامر جنازه او را تشییع نکنند، و شبانه او را دفن نمایند.
بعد از آنکه فاطمه زهرا علیها السلام را دفن کردند، ندائى آمد که یا على ! لطف ما نسبت به او بیشتر از لطف تو است .
در خبر است که در دستگاه خداى تعالى هیچ شفیعى بهتر از رضاى شوهر براى زن نیست .

برگرفته از کتاب گرانسنگ “نشان از بی نشانها” تألیف حکیم متألّه مرحوم آیت الله مقدادی اصفهانی

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1219

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند