” گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
سیر جهان در آینه ی روی او کنی “

” خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی “

اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (ه الف سایه)

امیر هوشنگ ابتهاج (هـ الف سایه) »

شعر یار گم شده هوشنگ ابتهاج

گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
سیر جهان در آینه ی روی او کنی

خاک سیه مباش که کس برنگیردت
آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی

جان تو جلوه گاه آن گهی شود
کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی

خواب و خیال من همه با یاد روی توست
تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی

درمان درد عشق صبوری بود ولی
با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی

خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی

دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف
بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی

اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
خود را به جوی سایه اگر جست و جو کنی

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1297

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند