“دوش از بَرَم نِهان رفت آن ماه سیم آیت
ای عقل! چاره اندیش؛ آیا بود هدایت؟”
با تشکر و تقدیر از ادیب فرهیخته و سراینده معاصر جناب آقاى فربود شکوهی یا “میرزا جلوه گیلانی”
که آغازین غزل امسال خویش را، با استعانت از حضرت زهرا سلام الله علیها و به یادبود مادر عزیزم “حاجیه خانم زهرا وفایى بروجردى“سرودند؛
وى از سرایندگان معاصر کشورمان است که در زمینه سرایندگی با قالب غزل میسرایدو کارهایش بوی غزل سرایی سرایندگانی نامی ایران مانند حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، عراقی، مولوی را میدهد.
متن ذیل توسط این استاد عزیز و شاعرگرانسنگ معاصر ارسال شده است:
آقا سید بزرگوار
به یاد شما و شادرُوان مادر گرامی افتادم و نخستین غزل امسالم به یاد آن شادرُوان و حضرت زهرا(ع) و نام تان آمد و من تند تند نوشتم.
“مادر”
دوش از بَرَم نِهان رفت آن ماه سیم آیت
ای عقل! چاره اندیش؛ آیا بود هدایت؟
یاران کجا؟ چگونه؟ از پی برفت باید
من با که؟ بازگویم این راز پُر حکایت
دیشب به اشگ دیده با دل بگفتم: “ای دل!
عشقش نمود آسان ما راست بس روایت”
دل گفت: “نوبهارست؛ بلبل نگر تو در دی
باید به خونِ خود شد؛ در عشق او نهایت”
امروز مردمِ چشم در خون نشسته؛ گویا
رسم زمانه اینست خونریز را حمایت
غم لشکری برانگیخت زین غصّه نهانی
ساقی! بیا برآریم بنیاد بیکفایت
در گردن است ما را از عشق او کمندی
خواهد کشید هر جا او را بُوَد عنایت
ای جلوه! دوستی کن با دوستانِ یکدل
با دشمنان مدارا؛ گر باشدت شکایت
محسن! رضا به داده باشد طریقت ما
ما در وفای زهرا هستیم در ولایت
دو باره درگذشت حاجیه خانم زهرا وفایی مادر گرامیمان را آرامش باد میگویم.
در مصرع دوم بیت آخر به واژگان “مادر” ؛ “زهرا”؛ “وفایی” اشاره کردم. امید که قبول افتد و در نظر آید.
میرزا جلوه گیلانی (فربود شکوهی)
۱۳۹۳/۰۱/۱۶ – تهران
بدون دیدگاه