در این بخش از جلد دوم کتاب نشان ازبی نشانها به فصل های هفتم و هشتم می‌پردازیم که حول جبر و اختیار در فصل هفتم و شرحی در شریعت، طریقت و حقیقت در فصل هشتم آن است.

فصل هفتم

در جبر و اختیار

قال النبی صلى الله علیه و آله انّ لَکُلِّ اُمَه مجوش و مجوسٌ هذه الاٌمه الذین یقولون لا قدر و یزعمون ان المشیه و القدر الیهم و لهم.

هر آن‌کس را که مذهب غیر جبر است
نبی فرموده او را دین گیر است

حضرت شیخ رحمه الله علیه می فرمودند هرکه در اول جبر، گبر و هرکه در آخر نه جبر، گبر چون‌که تا جبر به علم است گبری آورد و چون شهود شود ایمان شود

«.. لا اله الا هو کل شیء هالک الا وجهه…»(۱). و قال الله «و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیره…»(۲).
۱ – سوره قصص، آیه ۸۸
۲- سوره قصص، آیه ۶۸

عارف قیومی ملای رومی فرماید:

گر ز جبرش آگهی زاریت کو
بینش زنجیر جباریت کو

بسته در زنجیر چون شادی کند
کی اسیر حبس آزادی کند

ور تو می‌بینی که پایت بسته‌اند
بر تو سرهنگان شه بنشسته‌اند

پس تو سرهنگی مکن با عاجزان
زانک نبود طبع و خوی عاجز آن

چون تو جبر او نمی‌بینی مگو
ور همی بینی نشان دید کو؟

در هر آن کاری که میلستت بدان
قدرت خود را همی بینی عیان

واندر آن کاری که میلت نیست و خواست
خویش را جبری کنی کین از خداست

انبیاء در کار دنیا جبری‌اند
کافران در کار عقبی جبری‌اند

انبیا را کار عقبی اختیار
کافران را کار دنیا اختیار

کما قال الله: «… لیس للانسان الا ما سعى»(۱) خداوند در کار آخرت فرموده لیس للانسان الا ما سعی و در کار دنیا فرموده است: «… نحن قسمنا بینهم معیشتهم…»(۲). «و کایِّن من دابهٍ لا تحمل رزقها الله یرزقها و اِیّاکُم…»(۳). «… تؤتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء وتعزُّ من تشاء و تذل من تشاء…»(۴).
۱- سوره نجم، آیه ۳۹
۲- سوره زخرف، آیه ۳۲
۳- سوره عنکبوت، آیه ۶۰
۴- سوره آل عمران، آیه ۲۶

زانکه هر مرغی به سوی جنس خویش
می پرد او در پس و جان پیش پیش

و فی اختصاص المفید: قال الراوی ذکر عندالرضا علیه السّلام الجبر و التفویض فقال (ع) الا اعطیکم فی هذا اصلاً لا تختلفون فیه و لایخاصمکم علیه احد الا کسرتموه قلنا ان رایت ذلک فقال (ع) انّ الله تعالى لم یطع باکراو و لم یعض بالغلبه و لم یهمل العباد فی ملکه هو المالک لما ملکهم و القادر على ما اقدرهم علیه فان التمر العباد بطاعته لم یکن الله عنها صاداً و لا منها مانعاً و ان ائتمروا بمعصیته فشاء ان یحول بینهم و بین ذلک الفعل و ان لم یحل و فعلوه فلیس هـوالـذی ادخلهم فیه ثم قال علیه السّلام من یضبط حدود هذا الکلام فقد خصم من یخالفه. یعنی: در کتاب «اختصاص» مفید آمده است که راوی گوید: نزد حضرت رضا علیه السلام، از مسأله . جبر و تفویض سوال شد. امام علیه السلام فرمود: آیا می خواهید که در این مسأله، اصلی و ضابطه ای به شما بدهم که دیگر در آن اختلاف نظر نداشته باشید و در مباحثه با مخالف پیروز باشید؟ گفتند اگر مصلحت می دانید، بفرمایید. امام فرمود: بدانید خداوند متعال، به اکراه و اجبار، اطاعت نمی شود و معصیت او هم به قدرت و توانایی عاصی صورت نمی گیرد. خداوند بندگان خود را در ملک خود، آزاد و رها نکرده است. اوست مالک آنچه به ایشان داده و اوست قادر نسبت به آنچه به ایشان توانایی و قدرت داده است. درصورتیکه بندگان، در صدد اطاعت از خـدا باشند، خداوند مانع ایشان نمی گردد و اگر تصمیم به معصیت داشته باشند، می تواند میان ایشان و معصیت، مانع ایجاد فرماید ولی اگر مانع معصیت ایشان نشد و آنرا انجام دادند، نباید تصور کرد که خداوند ایشان را به آن کار واداشته است. پس از آن امام فرمود: آنچه گفتم اگر یاد گیرند و حدود آن را بشناسند، بر هر مخالفی، چیره می گردند.

مرحوم آخوند ملاصدرا در تفسیر خود در این باب مثلی فرموده که انسان مثل اسبی است که راکب آن گاهی افسار آنرا رها می کند و آن را به حال خود می گذارد که راه برود و گاهی افسار را می کشد و اختیار را از اسب سلب می کند و گاه آن را به تاخت می برد و در هر دو حال مرکب در حرکت اختیاری و حرکت اضطراری خود مجبور به میل و اراده راکب خود می باشد. آفتاب که طلوع می کند همه روشنی‌ها مُندَکّ و محو نور آفتاب می شوند. اراده حق و اولیاء او مثل آفتاب است که لازمه ضعیف آن است که در قوی محو شود بی آنکه در قوی چنین اراده ای باشد. آفتاب هیچ اراده ای ندارد که انوار ضعیف، محو و مقهور او شوند ولی لازمه قهاریت آفتاب این است.

این نه جبر این معنی جباری است
ذکر جباری برای زاری است

زاری مـا شـد دلیـل اضـطـرار
خجلت مـا شـد دلیـل اختیار

گر نبودی اختیار ایـن شـرم چیست؟
و این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟

فصل هشتم

شرحی در شریعت – طریقت – حقیقت

قال الله تعالى: «انّ الذین عند الله الاسلام…».(۱) یعنی: دین در نزد خداوند، اسلام است. و در جای دیگر فرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین»(۲) یعنی: هرکس، دینی جز اسلام، طلب کند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در عالم دیگر از زیانکاران است.
۱- سوره آل عمران، آیه ۱۹
۲- سوره آل عمران، آیه ۸۵

ای دل تو دمی مـطیع رحـمان نشـدی
و از کرده خـویشتن پشیمان نشدی

این‌جمله شـدی ولی مسلمان نشـدی
صوفی و فـقیه و عــالم و دانشمند

دین از زمان حضرت آدم علیه السلام تا حضرت خاتم صلوات الله علیه و آله و سلم، یک جمله بیش نبود: و آن کلمه طیبه «لا اله الا الله» و اعتقاد به وحدانیت حضرت حق تعالی است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرماید: لانسبن الاسلام نسبه لم ینسبها احد قبلی: الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الیقین و الیقین هو التصدیق و التصدیق هو الاقرار و الاقرار هو الاداء و الاداء هو العمل.
یعنی: اسلام را به گونه ای تعریف می‌کنم که پیش از من، هیچ کس چنین توضیحی از آن نداده است: اسلام، همان تسلیم است و تسلیم، همان یقین است و یقین، همان تصدیق است و تصدیق، همان اقرار است و اقرار، همان اداء تکالیف است و اداء تکالیف، همان عمل کردن و انجام آن‌هاست.

قال ابن عباس فی ثلاث کلمات: لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولی الله وکل واحده من هذه رباط الاخرى و هی المسئول فی القبر و الیه الاشاره بقوله تعالى: (… ان السمع والبصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولاً»(۱) فالشمع للتوحید و البصر للنبوه والفؤاد للولایه.
۱- سوره اسراء، آیه ۳۶.
یعنی: ابن عباس گفت: سه جمله لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله هر یک، قرارگاه جمله بعدی است به این معنی که از نخستین جمله به جمله دوم و از جمله دوم به سومین آن‌ها انتقال حاصل می شود.
پس از آن، گفت: در قبر، از همین سه جمله سؤال خواهد شد و خداوند در قرآن مجید به آن‌ها اشاره کرده و فرموده است: سمع و بصر و فؤاد یعنی گوش و چشم و قلب، مورد سؤال قرار می گیرد.
گوش و شنوایی برای توحید و بصر و بینایی، برای نبوت و فؤاد و قلب، برای ولایت است. و خلاصه آن‌که جمله لااله الا الله، همان شریعت است و محمد رسول الله، طریقت و علی ولی الله. حقیقت می باشد و در کتاب غوالی اللئالی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، روایت شده که فرمود: شریعت، همان گفته های من است و طریقت، افعال و کارهای من و حقیقت، حالات من است و معرفت، سرمایه من و عقل، اساس دین من و محبت، پایه من وشوق، مرکب من و خوف، همنشین من و دانش، سلاح من و شکیبایی، دوست من و توکل، توشه من و قناعت، گنج من و راستی، منزل من و یقین، پناهگاه من و فقر مایه افتخار من است و به فقر خود، در میان سایر انبیاء و مرسلین، افتخار می کنم .

متن روایت شده، این است: الشریعه اَقـوالی و الطریقه اَفعالی و الحقیقه اَخوالی و المعرفه رأس مالی و العقل اصل دینی و الحب اَساسی و الشوق مرکبى و الخوف رفیقی والعلم سلاحى و الحلم صاحبی و التوکل زادی و القناعه کنزى و الصدق منزلى و الیقین مأوای و الفقر فخری و به آ د افتخر على سائر الاَنبیاء و المرسلین. 

شیخ نوری رحمه الله علیه در مستدرک کتاب وسایل گوید: عـالـم عـارف متبحّر سید حیدر عاملی در کتاب انوارالحقیقه روایت کرده است: الشریعه اَن تعبد الله و الطریقه اَن تحضره عند العباده و الحقیقه اَن تشهده. یعنی: شریعت، آن است که خدای را بپرستی و طریقت، آن است که در عبادت، خدای را حاضر داری و حقیقت، آن است که او را مشاهده نمایی.

آنچنانش پرست در کَونین
که ببینی و را بـه رأى العـین

مسلمان در اذان نماز خود، می گوید: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان علیاً ولی الله. یعنی: شهادت می دهم که خدایی جز پروردگار عالم نیست و شهادت می دهم که محمد رسول و علی ولی خداست و بدیهی است که شهادت، باید براساس رؤیت و شهود باشد، نه آن‌که تنها به آن، علم و یقین داشته باشیم.

شریعت، در حکم صـدر است و خداوند فرمود: «اَلَم نَشرَح لک صَدرَک(۱) یعنی: آیا سینه تو را گشاده نکردیم؟ و طریقت، به منزله قلب است و خـداوند فرمود: «نـزل بـه الروح الاَمـیـن عـلـى قـلبک لتکون من المنذرین(۲) یعنی: روح الامین، قرآن را به قلب تو نازل کرده است تا از ترسانندگان باشی. و حقیقت، حکم فؤاد و قلب دارد و خداوند فرمود: «ما کذب الفؤاد ما رأیٰ(۳) یعنی: آنچه فؤاد و قلب پیامبر دید، دروغ نبود.
۱ – سوره انشراح، آیه ۱
۲ – سوره شعراء، آیه ۱۹۳ و ۱۹۴
۳- سوره النجم، آیه ۱۱

عارف بزرگ، نجم الدین کبری در مورد سه کلمه شریعت، طریقت و حقیقت، فرموده است: یقال الشریعه کالسفینه و الطریقه کالبحر و الحقیقه کالدر فمن اراد الدررکب فی السفینه ثم شرع فی البحر ثم وصل الى الدر فمن ترک هذا الترتیب لم یصل إلى الدر و لو راَیت شخصاً یطیر فی الهواء و یمشی فی البحر و یاکل النار و غیر ذلک مما یشبه الکرامات فافهم اَنَّهُ کذاب فی الدعوات و لیس فعله الکرامات فاول شیء وجب على الطالب هو الشریعه و المراد بالشریعه ما اَمر الله تعالى و رسوله من الوضوء و الصلوه و الصوم و الزکوه و الحج و الولایه و ترک الحرام و غیر ذلک من الاوامر والنواهی و الطریقه الاخذ بالتقوى و ما یقربک إلى المولى (و هو النّوافل کما قال سبحانه: العبد یتقرب الى بالنوافل) مع قطع المنازل و المقامات و اما الحقیقه فهی الوصول الى المقصد (و هو لقاء الله) قال سبحانه: «…فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعباده ربه أحداً.»(۱)
۱- سوره کهف، آیه ۱۱۰
یعنی:
گفته می شود که شریعت، همانند کشتی و طریقت، همانند دریا و حقیقت، همچون در و گوهر است، پس هر آن‌کس که در جست و جوی گوهر است، باید در کشتی نشیند و در دریا کاوش کند تا آنکه به در و گوهر دست یابد و آن‌کس که این ترتیب را رعایت نکند، به گوهر نخواهد رسید و اگر کسی را دیدی که چون پرندگان، در هوا پرواز می کند یا آنکه بر دریا راه می رود و یا آتش می خورد و با کارهای دیگری شبیه کَرامات، از او صادر می شود، بدان که در ادعای خود، دروغ می گوید و کار او را نباید به حساب کرامت گذاشت. بنابراین، نخستین کار که بر سالک راه، لازم است مراعات شریعت است و شریعت، همان دستورهای خدا و پیامبرش می باشد از قبیل وضوء و نماز و روزه و زکات و حج و ولایت و همچنین ترک محرمات و بالاخره مراعات اوامر و نواهی دیگر و طریقت، همانا پرهیزگاری و انجام امـوریست که انسان را بـه مـولیٰ نزدیک می سازد (و مقصود، نوافل است همانگونه که خداوند در حدیث قدسی فرموده، بنده من با نوافل به من، تقرب حاصل می کند) با قطع منازل و مقامات معنوی. اما حقیقت، وصول به مقصد است (مقصود، لقاء الله است) هم چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده: «هرکس که امید به لقاء پروردگار خود دارد، باید که عمل صالح انجام دهد و هیچکس را در عبادت، با خداوند، شریک نسازد.»

خَلیلی قَطّاعُ الفَیا فی اِلى الحِمیٰ
و لکـن ارباب الوُصُولِ قَلیلٌ

و امام صادق علیه السلام فرمود: اِنَّ شیعتنا مَنِ اقتدىٰ بنا و اتَّبَعَ آثارَنا. یعنی: شیعه ما اهل بیت، کسی است که از ولایت ما پیروی کند و از آثار ما تبعیت نماید.

خلاصه مطلب، این است که هرکس به ولایت مطلقه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، معتقد بوده و به واجبات، عمل کند و از کارهای حرام، بپرهیزد و به مستحبات و مکروهات نیز توجه داشته باشد، چنین کسی دارای شریعت و طریقت و حقیقت است.

آن باده کـه لااله الا الله است
سـاقیش محمد رسول الله است

مقصود ز باده و ز ساقی نشأه است
آن نشأه یـقین، علی ولی الله است

از مرحوم پدرم حاج شیخ حسنعلی شنیدم که: درویشی به خدمت مرحوم شیخ انصاری شرفیاب شد و از ایشان درخواست کرد چهل روز در خدمتش باشد. چون چهل روز خدمت به پایان رسید عقاید دینی خود را به شیخ عرضه کرد. بعد از شیخ پرسید: «در این مدت از من، خلافی دیدی؟» شیخ فرمود: «نه تنها خلافی که ترک اولایی هم از تو ندیدم.» پس از آن پرسید: «با آنکه رفتار مرا مطابق شریعت، اعلام فرمودی، پس این خصومت که میان آخوند و درویش هست، از کجاست؟» شیخ، لختی در اندیشه فرو رفت و آنگاه گفت: «آخوندی چون من با درویشی چون تو هرگز خصومتی ندارد، دیگران را نیز از خودشان بپرس»

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

 خداوند سبحان در قرآن فرمود: «لقد کان لکـم فـی رسـول الله اُسوهٌ حسنه ..»(۱) یعنی: رسول الله، نمونه نیکویی برای شماست …
۱- سوره احزاب، آیه ۲۱

شریعت، علم به احکام دینی است و طریقت، عمل کردن به آنها و پیروی از اعمال و سنت پیامبر خداست. و اما حقیقت، وصول به حق است که: «واعبد ربک حتى یأتیک الیقین(۲) یعنی: پروردگار خود را عبادت نما تا به مقام یقین نائل و واصل گردی.
۲- سوره حجر، آیه ۹۹

ایـن هـمه گفتیم لیک اندر بسیچ
بـی عنایات خـدا هـیچیم، هیچ

بی عنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد سیاهستش ورق

که راه طریقت، طریقی دشوار است و گفته اند: این ره عشق است ره حمام نیست.

و فی مستدرک الوسائل عن أحد الأئمه علیهم السلام قال: الأنبیاء و اولادهم و اتباعهم خصوا بالثلاثه: الشقم فی البدن و خوف السلطان و الفقر. یعنی: در کتاب مستدرک وسایل از یکی از امامان معصوم علیهم السلام روایت شده که فرمود: پیامبران و اولاد و پیروان ایشان به سه چیز اختصاص یافته اند: یکی بیماری در تن و دیگری خوف از سلطان و سوم، فقر مالی و در عین این مشکلات، طالب حق و سالک الى الله می باشند.

خونریزی بود همیشه در کشور ما
جان، عود بود همیشه در مجمر ما

دارای سـر مـا بیا تو اندر بر ما
ما دوست کشیم و تو نداری سر ما

امیرالمؤمنین على ابـن ابـیـطالب علیه السلام فرمود: لو احبنی جبل لتهافت. یعنی: اگر مرا کوه که سنگ است دوست داشته باشد بر اثر دوستی من فروپاشیده می شود پس به طریق اولی در انسان باید مؤثرتر باشد که از منیت انسان بر اثر دوستی حضرت چیزی در او باقی نمی ماند و محل نزول بلاها باشد. کما قیل «البلاء للولاء» یعنی: بلا مخصوص دوستان است.

عشق چون دعوی، بلا دیدن گواه
چـون گواهت نیست دعوی شد تباه

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=38020

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند