مرقد مرحوم آیت الله نخودکی اصفهانی قدس سره

متن تفسیر آیه” و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض ‍ هونا” :

مجلس نخست :

بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
قال الله تعالى :
و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما .
از صفات بندگان خداوند رحمن یکى آن است که سخنشان با دشمنان نیز سالم و ناآلوده است چه رسد به گفتارشان با دوستان .
آنان به وسیله ریاضات و مجاهدات نفس ، سخنانشان سلامت یافته و این سلامت از سلامت قلب ایشان منشاء گرفته است و عموما سلامت جوارح آدمى جز با سلامت قلب ، حاصل نمى گردد که قلب در حقیقت ، فرمانرواى بدن است و سلامت و بیمارى آن از اعمال جوارح ظاهر مى گردد. حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرماید:
المرء مخبو تحت لسانه
یعنى : آدمى و شخصیت او در پشت زبانش پنهان است که مدار انسانیت به نفس است و خاموش ‍ نشسته و کفر و ایمان ، صلاح و فساد، زهد و حرص ، و تواضع و تکبرش نهان و مستور است . اما چون به سخن آمد، حالش معلوم و آشکار مى گردد.
اهل ظاهر جز ظاهر را در نمى یابند ولى اهل باطن ، امور باطنى را نیز درک مى کنند که فرموده اند:
اتقوا من فراست المؤ من فانه ینظر بنورالله یعنى از هوشیارى اهل ایمان اندیشه کنید که مؤ من به نور خداوند مى نگرد
ونیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: ما اضمر احدکم شیئا الا ظهره الله فى فلتات لسانه و صفحات وجهه
یعنى : هیچ کس نیست که امرى دردل خود پنهان دارد مگر آنکه خداوند آن را در گفتار ناخود آگاه و در صفحه رخسارش هویدا و آشکار خواهد فرمود
و این سخن ، موعظه اى بزرگ است تا آنکه امرى را در قلب خود، پنهان نداریم که شناعت آن از گفتارمان که خود ترجمان قلب است ، ظاهر گردد…
چه بسا که در مجلسى وقتى ذکر حق به میان مى آید، بعضى گرفته و ملول مى شوند و چون صحبت دنیا مى شود مسرور و مبتهج مى گردند و آثار بشاشت در صورتشان ظاهر میشود.
حق متعال مى فرماید:
ام حسب الذین فى قلوبهم مرض ان لن یخرج الله اضغانهم و لتعرفنهم .
یعنى : آنانکه در دلهایشان بیمارى است ، پندارند، که خداوند، کینه هایشان را هرگز بیرون نخواهد ریخت ؛ بى شک و تردید، ایشان را از آهنگ سخنشان خواهى شناخت و نیز فرمایند:
یعرف المجرمون بسیماهم
یعنى گناهکاران از چهره و رخسارشان شناخته شوند.
ندیده اى کسى را که از سفرى بازگشته و از یاد آورى اماکنى که دیده است . تغییر رخسار مى دهد؛ هر جا که در آن ، خوشى دیده چهره اش مبتهج و شادمانه و هرجا که به او دشوار گذشته است ، رخساره اش درهم مى رود؟
بنابراین سلامت لسان از سلامت قلب انسان است .
پروردگار متعال در قرآن ، از قول حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام مى فرماید:
الذى خلقنى فهو یهدین
و الذى هو یطعمنى و یسقین
و اذا مرضت فهویشفین
و الذى یمیتنى ثم یحیین
والذى اطمع ان یغفرلى خطیئتى یوم الدین رب هب لى حکما و الحقنى بالصالحین و اجعل لى لسان صدق فى الاخرین
و اجعلنى من ورثه جنه النعیم
و اغفر لابى انه کان من الضالین
و لا تخزنى یوم یبعثون
یوم لاینفع ما و لا بنون
الا من اتى الله بقلب سلیم
یعنى : خداوندى که مرا بیافرید،
هم او رهنمائیم خواهد کرد،
خداوندى که خوراک و آبم از اوست
همان خداوندى که چون بیمار شوم ، شفایم ، مى بخشد.
خداوندى که مرا مى میراند، و سپس زنده ام مى سازد.
همان خدائى که چشم امید دارم ، که روز جزا گناهانم را ببخشاید.
بارالها مرا قدرت و حکمت ده و به بندگان صالح خود، ملحق ساز و زبانى راست و راهنما نسبت به آیندگان ، عنایتم کن
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده
و از پدرم به کرم خود درگذر
و او را به هدایت آور که سخت از گمراهان است
و در آن روز که همه برانگیخته گردند، رسوایم مفرما.
آن روزى که نه مال و نه فرزندان سودى ندهند مگر آن کسى که با قلب سالم و دل پاک و پیراسته از شرک و بدى به پیشگاه خداوندى تو آمده باشد.
بى مناسب نیست نکته اى دیگر را که از آیات فوق استفاده مى شود، یادآور گردیم و آن ، دستورالعمل دعا و خواهش بندگان از خداى متعال است به این بیان که انسان باید در وقت دعا، ابتدا لب به ثناى خداوند بگشاید، و پس از آن ، از برخى نعمت ها که به وى عنایت فرموده است یاد کند و نسبت به معاصى و گناهان خود، ابراز شرمسارى نماید و سپس آنچه مطلب و خواهش اوست از پیشگاه پروردگار استدعا کند.
در آیات فوق ، حضرت خلیل الرحمن علیه السلام از خداوند خود، شش ‍ حاجت طلبیده و عرضه داشته است :
رب هب لى حکما
و الحقنى بالصالحین
و اجعل لى لسان صدق فى الاخرین
و اجعلنى من ورثه جنه النعیم
و اغفر لابى انه کان من الضالین
و لاتخزنى یوم یبعثون یوم لاینفع مال و لابنون الا من اتى الله بقلب سلیم
و در حقیقت ششمین و آخرین حاجت حضرت خلیل الرحمن از خداوند خود آن است که : مرا در روز جزا رسوا مساز که رسوائى و فضاحت آن روز، بسى سهمگین و عظیم است ؛زیرا در آن هنگام ، مکنون قلب ها ظاهر مى گردد چنانکه خداوند مى فرماید:
و حصل ما فى الصدور
و آدمى در برابر خیل ملائکه وسلسله جلیله انبیاء و اولیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام ، مفتضح و رسوا مى شود و علاوه ، زمین و زمان و آسمان و جوارح انسان ، همگى شهادت خواهند داد که :
الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون .
یعنى : امروز است که بر دهان تبهکاران ، مهر خاموشى زنیم ، و دستهایشان با ما سخن گویند و پاهاشان به آنچه کرده اند، گواهى دهند چه رسوایى و فضاحتى !
و بسا که آدمى در آن بارگاه ، منگر اعمال زشت خود گردد و قسم ها یاد کند و سودى نداشته باشد
یوم یبعثهم الله فیحلون له کما یحلفون لکم یعنى : روزى که خداوند آنانرا از خاک برانگیزاند، آنگاه بر بى گناهى خود، نزد خداوند، سوگندها یاد مى کنند همانگونه که در دنیا نزد شما سوگندها به دروغ یاد مى کردند.
آرى ظهور و تجسم اعمال در قیامت ، امرى عظیم است اما خداوند رحمت در آنروز، آبروى بندگان صالح خود را حفظ فرماید چنانکه در مقام امتنان مى فرماید:
یوم لا یخزى الله النبى و الذین امنوا معه
یعنى : در آن روز، خداوند پیامبر خود و آن کسان را که همراه او ایمان آورده اند، رسوا و بى آبرو نسازد.
اما نباید فراموش کرد که پروردگار متعال در صفات و خصوصیات آنهائى که همراه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله ایمان آورده اند فرموده است :
و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فى وجوههم من اثر السجود
یعنى : کسانى که همراه با پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مى باشند، نسبت به کفار، شدید العمل و سختگیر و در عین حال ، در میان خودشان مردمى سخت مهربانند؛مى بینى شان که چه بسیار رکوع و سجود مى کنند و از خداوند، فضل و خشنودى امید دارند. در رخسارشان آثار سجده پیدا است آرى تنها چنین مردمان را خداوند وعده داده است که از رسوائى و فضاحت قیامت در امان نگاه دارد.
خداوند متعال در وصف آن هنگامه بزرگ فرماید:
یوم یود المجرم لو یفتدى من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته تؤ ویه و من فى الارض جمیعا ثم ینجیه
یعنى : روزى که گنهکار دوست دارد که براى امان از عذاب قیامت ، پسران و همسر و برادر و خانواده خود که پناهگاه او در دنیا بود و همچنین همه کسانى را که بر روى زمین هستند، فدا کند و در مقابل از مجازات رهائى یابد. بلکه در آن روز، آدمى از برادر و همسر و فرزندان خویش مى گریزد، که یوم یفرالمرء من اخیه و امه و ابیه و صاحبته و بنیه همگى در آن محشر کبرى گرفتار و حیرانند مگر آن کسى که با قلب سلیم ، در پیشگاه حق تعالى حاضر شود الا من اتى الله به قلب سلیم ؛در تفسیر قلب سلیم ، معانى مختلف بیان گردیده است گرچه مقصود و مآل یکى است.
بعضى گفته اند: قلب سلیم آن است که از حب دنیا و قواى غضب و شهوت و نفوذ شیاطین ، خالى باشد که دل آلوده به محبت به دنیا و شهوت و غضب دلى بیمار و مریض و ناسالم است .
نظر دیگر آنکه : مراد از قلب سلیم ، قلبى است که صاحب آن قلب ، هم چون مارگزیده ، در انقلاب و دهشت باشد و عرب مارگزیده را سلیم گوید
خداوند فرماید: … و هم من خشیته مشفقون یعنى : اینان از خوف خداوند در هراس و دهشتند
و در اوصاف امیرالمؤ منین علیه السلام آمده است :
یتململ تململ السلیم
یعنى : همچون مارگزیده ، بخود مى پیچد گاهى به دنیا و گاهى به خداوند، خطاب مى کند که :
یا دنیا غرى غیرى
الهى الویل ثم الویل
الى ان کان الزقوم طعامى
یعنى اى دنیا، دیگرى را فریب ده و دست از من بدار و تو اى پروردگار من واى بر على واى بر على اگر زقوم جهنم را خوراک او قرار دهى .
بعضى از مفسرین ، قلب سلیم را چنان دانسته اند که جز از اندیشه و هراس از خداوند در آن راهى نباشد و از محبت جز پروردگار متعال ، سالم و پیراسته باشد
من خشى الرحمن بالغیب وجاء بقلب منیب
یعنى : آن کسى که از خداى مهربان در باطن خود، ترسان است ، و با قلب منیب به درگاه او باز آمده است
و در معنى قلب منیب آمده است که مقصود، قلبى است که از ما سوى الله ، معرض و خالى باشد ولى همانطور که گفته شد:
مآل و مقصود از تمام این تعابیر در مورد قلب سلیم یکى است و چنین قلب ، براى قلیلى از اولیاء کمل و خالص و عبادالله المخلصین حاصل شده است .

برگرفته از کتاب گرانسنگ “نشان از بی نشانها” تألیف حکیم متألّه مرحوم آیت الله مقدادی اصفهانی رحمه الله علیه

آیت الله مقدادی اصفهانی قدس سره

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=796

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند